سه‌شنبه

نامه فخرالسادات محتشمی پور به علی مطهری: چه بر سر زندانیان گمنام خواهد آمد؟


کلمه -فخرالسادات محتشمی پور در یادداشتی خطاب به علی مطهری نماینده تهران در مجلس ضمن تشریح وضعیت جسمانی و شرایط نگهداری سیدمصطفی تاجزاده در زندان نوشته است: گویا حب جاه و کبر جلال و جبروت قدرت، چشم ها و گوش ها را پر کرده و قلب ها را مهر زده است! بیش از ۲۰ روز است که کلیه امکانات ارتباطی ما با زندان بانان واقعی همسرم یعنی نمایندگان قرارگاه ثارالله که وظیفه پرونده سازی و صدور حکم بازداشت موقت و بازجویی های سهمگین و ایراد فشارهای وارده و تدارک دادگاه نمایشی (عمومی-علنی و اختصاصی-غیرعلنی) و کمک به صدورحکم فرمایشی علیه ایشان را به عهده داشته اند و با سرباززدن از وظایف اصلی هم چنان به پرونده سازی هایشان ادامه می دهند، قطع شده و این مسئله نگرانی ما را نسبت به وضعیت سلامت تاجزاده عزیز تشدید کرده است.

به گزارش کلمه، همسر این زندانی سیاسی در بخشی دیگر از این نامه با اشاره به نامه هایی که پیش از این مصطفی تاجزاده خطاب به مطهری نوشته است می نویسد: من به عنوان یک شهروند مسئول از شما به عنوان نماینده شهرم سوال می کنم اگر چون تاجزاده ای با آن سابقه انقلابی و خدمتگزاری که نیاز به شرح و وصف ندارد، اینک در زندان جمهوری اسلامی از حداقل حقوق خود محروم است دیگر زندانیان بی گناه و گمنام که نه نامی دارند و نه زبان گویایی برای مطالبه حقوقشان چه بر سرشان خواهد آمد. آیا آن چه بر سر قربانیان کهریزک رفت و بر سر ستار بهشتی رفت بر جوانان عزیز دیگری هم خواهد گذشت؟ و آیا سیستم قضائی ما تنها نسبت به اتباع دول غربی رأفت و مرحمت نشان می دهد و نسبت به فرزندان خود هم چنان خصومت و عناد خواهد ورزید؟

متن کامل این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:

برادر آزاده و بزرگوار

جناب آقای دکتر علی مطهری

با سلام و احترام

مستحضرید که خانواده های زندانیان سیاسی نامه های زیادی را با خطاب مستقیم و یا به صورت رونوشت به رئیس محترم مجلس شورای اسلامی در ادوار جدید، نوشته و ارسال داشته اند که متأسفانه همه بدون پاسخ ماند و هیچ رسیدگی رسمی از سوی خانه ملت نشینان برای بهبود حال و اوضاع آزادگان دربند و توجه به خواسته های قانونی خانواده هایشان از جانب ایشان صورت نگرفت.

این جانب نیز با عنوان همسر آزاده دربند روزه دار سیدمصطفی تاجزاده رونوشت نامه های متعدد خود و خانواده محترم تاجزاده را برای ایشان ارسال داشته ام و نیز نامه هایی خطاب به نمایندگان واقعی ملت نگارش کرده ام که جمله بی جواب مانده است. من به دنبال پی جویی علت بی اعتنایی های مجلس به خواسته های مشروع بخشی از مردم یعنی موکلان کرسی نشینان خانه ملت نیستم و این بار تنها خطاب به شما که به آزادگی و شرف و استقلال رأی و وارستگی تان اعقتاد دارم، حرف دل می گویم:

جناب آقای مطهری

ابتدا برای من عجیب بود که همسرم چرا شما را به عنوان مخاطب اولین نامه ای که از آن انتظار جواب می داشت، انتخاب کرده است. اما پاسخ متین شما به آن نامه که در عین حال متضمن دیدگاه های مخالفتان با ایشان بود، و البته صرف پاسخ گویی تان واکنش تند بخشی از اصولگرایان بی منطق و هیاهوگر را برانگیخت، مرا متوجه این مسئله کرد که مخاطب شناسی همسرجان نیز چون بسیاری ویژگی های مثبت دیگرش قابل اعتناست. این بود که درخواست پاسخ به نامه های بعدی شان را نیز حضوراً خدمتتان اعلام کردم تا علیرغم فضای پلیسی و امنیتی ایجاد شده پس از انتخابات، جوانان این سرزمین نیز فرصت و مجال شنیدن دیدگاه های مخالف و اقوال متفاوت را با بیانی معقول و متین داشته باشند تا بتوانند به تعبیر قرآن از بهترینش پیروی کنند. هم چنین با توجه به شرافت ذاتی و حمیت خانوادگی و مروتی که از شما سراغ داشتم بسیاری از مشکلات خاص زندانیان سیاسی را حضوری، تلفنی و یا باواسطه به شما منتقل کردم، باشد که با استفاده از موقعیت نمایندگی مردم بتوانید در رفع آن کمک کنید و اطمینان دارم که در این زمینه آن چه از دستتان برمی آمده دریغ نفرموده اید.

آقای دکتر مطهری

دوست تر می داشتم که در این نامه باز هم در اندیشه منافع عموم و مصالح جوانان این دیار که مظلوم ترین و آسیب دیده ترین اقشار جامعه هستند، شما را دعوت به ادامه مناظره های قلمی و مکتوب با همسرجان و پاسخ به نامه های بعدی ایشان کنم تا ضمن آموزش روش گفتگو به مخاطبان و منطق رویارویی صاحبان اندیشه های متفاوت در جامعه آسیب دیده مان به لحاظ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، راه هایی نوین برای برون رفت از بحران های ایجاد شده گشاده شود.اما افسوس که اینک اضطرار مرا برآن داشته تا زبان به شکوه از بیدادی بگشایم که انحصاراً بر همسر عزیزتر از جانم می رود.

جناب آقای مطهری

مستحضرید که تاجزاده عزیز از زمان احضاربه زندان اوین برای گذراندن دوران محرومیت، در شرایط ایزوله و قرنطینه و شبه انفرادی (یعنی زندگی انفرادی در یک اتاق و اخیرا در یک بند جز چند ماه که یک هم اتاق یا هم بندی داشته است) بوده است. این اقدام غیرقانونی بارها از جانب او و خانواده اش مورد اعتراض قرار گرفته که پاسخ رؤسای سابق و اسبق اوین رسیدگی به این وضع بوده که پس از چندی به عدم داشتن اختیار در این زمینه اعتراف کرده عذر خواسته اند! و پرسش ها و مکاتبات خانواده نیز به جایی نرسیده است.

در این مدت ملاقات ها به شکل کابینی فقط برای اینجانب بوده و هر از چندگاهی به طور غیرمنظم با پی گیری های مستمر خانواده ملاقات حضوری در اتاق ملاقات بند دوالف (متعلق به سپاه) برای همه بستگان درجه اول ممکن می شده است. این در حالی است که کلیه زندانیان از ملاقات بستگان درجه یک خود در همه ملاقات ها برخوردارند. امکان تماس تلفنی نیز جز چند ماه اول کاملا قطع می باشد به نحوی که فرزند بزرگ من که در خارج از ایران سکنی دارد تنها در زمان مرخصی های بسیار محدود و احیاناً مواقعی که به پدرش به بیمارستان برای مداوا اعزام می شود آن هم به شکل نا به هنگام به دلیل فاصله مکانی و تبعا زمانی می تواند صدای پدرش را بشنود.

مرخصی های نامنظم که در طول سال یک یا دوبار به شکل بسیار محدود با پی گیری های فراوان خانواده و منت بسیار داده می شود بیش از این که موجب رفع دلتنگی شود، بار مشکلات عاطفی و روانی را برما و عزیزدلمان افزون می کند.

و از همه این ها مهم تر این که مشکلات جسمی که برای همسرم در زندان به وجود آمده و به طور خاص مشکل تاری چشم که نیاز به مداوای مستمر و رعایت جوانب احتیاط بسیار دارد با اهمال و سستی و بی توجهی فراوان روبه رو شده است. برای مثال حدود سه ماه طول کشید تا اولین اعزام به بیمارستان فارابی برای تشخیص اولیه انجام شود و پس از آن نیز اعزام برای تزریق داخل چشم با تأخیر انجام شد و هنوز هم قرارهای پزشکی که با نحوه سلامت و جان بیمار ارتباط مستقیم دارد، به هیچ گرفته می شود. این در حالی است که زندانی اعم از عادی و سیاسی امانتی در دست سازمان زندان هاست که در این زمینه شخص دادستان تهران باید پاسخ گو باشد که متأسفانه نبوده و نیست و دادیار ناظر هم با اعلام این که پرونده تاجزاده، زندانی خاص جمهوری اسلامی در اختیار سپاه است، از خود سلب مسئولیت می کند. و به این ترتیب ما می مانیم و درب های بسته و تلفن های خاموش و مسئولین بی مسئولیت غیرپاسخ گو!

نماینده محترم تهران

این جانب به عنوان همسر سید مصطفی تاجزاده که شرعاً و عرفاً در قبال سلامتش مسئولیت دارم، بارها خدمت آقایان مسئولین قضائی و نیز مأموران امنیتی سپاه اعلام داشته ام که اجازه نمی دهم با همسرم که بدون ارتکاب هیچ عمل خلاف قانون تنها به دلیل انتقاد سازنده و مشفقانه به بند ستم کشیده اند، به مثابه یک گروگان رفتار کنند و هرگاه خواستند حقوق حداقلی اش را بدهند هرگاه اراده کردند حداقل هایی چون اقدامات درمانی را نیز از او دریغ دارند. و بارها به آنان هشدار داده ام که مسئولیت ایجاد کوچکترین مشکل برای او را برعهده ایشان می دانم و در هر حال حق او، خودم و همه خانواده اش را بی کم و کاست مطالبه خواهم کرد. اما گویا حب جاه و کبر جلال و جبروت قدرت، چشم ها و گوش ها را پر کرده و قلب ها را مهر زده است! بیش از ۲۰ روز است که کلیه امکانات ارتباطی ما با زندان بانان واقعی همسرم یعنی نمایندگان قرارگاه ثارالله که وظیفه پرونده سازی و صدور حکم بازداشت موقت و بازجویی های سهمگین و ایراد فشارهای وارده و تدارک دادگاه نمایشی (عمومی-علنی و اختصاصی-غیرعلنی) و کمک به صدورحکم فرمایشی علیه ایشان را به عهده داشته اند و با سرباززدن از وظایف اصلی هم چنان به پرونده سازی هایشان ادامه می دهند، قطع شده و این مسئله نگرانی ما را نسبت به وضعیت سلامت تاجزاده عزیز تشدید کرده است. من زمانی که بر حسب تصادف در یکی از جلسات بازپرسی ایشان حاضر شدم از بازپرس محترم سوال کردم کدام قاضی دستوراجرای حکم همسرم را در شرایط قرنطینه و انفرادی داده است و کدام مسئولی مانع از مداوای او می شود و نهایتا چه کسی مسئولیت جان این عزیز خدمتگزار مردم و کشور را به عهده دارد اما متأسفانه ایشان سر به زیر انداخته از آن جا که پاسخی برای سوالات ساده و بدیهی من نداشتند، سکوت اختیار کردند. این ها همه حکایت از آن دارد که کار نه به دست سازمان زندان هاست نه به دست دادستان و قاضی و دیگران بلکه ظاهراً حکایت همان حکایتی است که تاجزاده بارها به آن اشاره داشته است که پرونده من به دست آقازاده ای است که در یک تیم سه چهار نفره تصمیم گیری ها را می کند و دستور اجرا می دهد.

جناب آقای مطهری

من به عنوان یک شهروند مسئول از شما به عنوان نماینده شهرم سوال می کنم اگر چون تاجزاده ای با آن سابقه انقلابی و خدمتگزاری که نیاز به شرح و وصف ندارد، اینک در زندان جمهوری اسلامی از حداقل حقوق خود محروم است دیگر زندانیان بی گناه و گمنام که نه نامی دارند و نه زبان گویایی برای مطالبه حقوقشان چه بر سرشان خواهد آمد. آیا آن چه بر سر قربانیان کهریزک رفت و بر سر ستار بهشتی رفت بر جوانان عزیز دیگری هم خواهد گذشت؟ و آیا سیستم قضائی ما تنها نسبت به اتباع دول غربی رأفت و مرحمت نشان می دهد و نسبت به فرزندان خود هم چنان خصومت و عناد خواهد ورزید؟ بگذارید مرا که همه عمرم به مبارزه با ظلم و بیداد گذشته است به همه جرائم واهی متهم کنند و حتی شما را به شنیدن صدای مظلوم و پی گیری حقوق مظلوم متهم کنند. بگذار پرونده های من و شما که هر یک در جایگاهی متفاوت آن چه از تعالیم قرآنی آموخته ایم را تمرین و ممارست می کنیم، به نفاق قدیم و جدید متهم کنند. ما در برابر خدای یکتا وظیفه داریم که بدون لکنت حقمان را مطالبه کنیم و مسند نشینان وظیفه دارند حق ما را بی کم و کاست بدهند و در این میان بهره ای که بیگانه از این بدکرداری ها و بدرفتاری های مسئولین با شهروندان مظلوم می برد گناهش به گردن ما نیست که پرونده مان را سنگین تر کند.

برادر ارجمندم فرزند خلف استاد شهید مطهری

من اینک به عنوان همسر یک زندانی سیاسی از شما به عنوان نماینده مجلسی که باید در رأس امور باشد و باید عصاره فضائل ملت باشد انتظار دارم در اسرع وقت پاسخ سوال های تاجزاده و خانوده او را از مقامات مسئول بگیرید و در اختیارما قرار دهید:

۱- چرا تاجزاده بدون ارتکاب هیچ عمل خلاف قانون بازداشت و محاکمه ومحکوم شده است؟! (با توجه به صدور حکم بازداشت او و جمعی از دوستانش سه روز قبل از انتخابات)چرا او رابه شکل غیرقانونی در شرایط قرنطینه، ایزوله وانفرادی قرار داده اند که در اعتراض به این اقدام غیرقانونی دست به روزه داری اعتراضی مستمر بیش از دو سال بزند و سلامتش را به مخاطره اندازد؟!

۲- چرا به شکایاتش از آقای جنتی و سردار مشفق و همکاران کودتاگرش رسیدگی نمی کنند؟!

۳- چرا او را از حقوق اولیه اش (ملاقات منظم با همه اعضای خانواده- تماس تلفنی- مرخصی های منظم) محروم کرده اند؟!

۴- علت توقف مراحل درمانی او چیست و چرا نسبت به سلامت و حفظ جانش بی دقتی و بی توجهی می شود؟!

۵- چرا برای اعضای خانواده اش پرونده سازی می شود و برای آنان محکومیت ها و محرومیت هایی اعجاب آور در نظر گرفته می شود؟!

۶- و نهایتا چرا در مورد پرونده آقای تاجزاده و مسائل حقوقی او هیچ مقام قضایی نمی تواند پاسخ گو باشد؟!

با پوزش از تصدیع

و با آرزوی توفیق برای شما در انجام وظیفه خطیر نمایندگی مردم

فخرالسادات محتشمی پور
Balatarin

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.