سفر اخیر، هشتمین سفر او به ایران بود و به گفته ی وی جو امنیتی – اطلاعاتی حاکم بر ایران نسبت به چهارسال پیش به مراتب بدتر و شدید تر شده به طوری که او حس می کرده دائما تحت کنترل است.
باربارا اسلی وین کارشناس امور ایران درر موسسهی Atlantic Council است و با سایت "ال مونیتور" به عنوان روزنامه نگار همکاری می کند. او در دهه ی هفتاد میلادی و هنگامی که برای نیویورک تایمز کار می کرد با ایران آشنایی پیدا کرد بعد ها به روزنامه ی یو اس ای تودی پیوست. کتاب او با عنوان " دوستان جفا کار، دشمنان وفادار؛ ایران و امریکا و چرخش به سوی رویارویی" در سال 2007 در امریکا منتشر شد.
اجلاس غیر متعهد ها در تهران، مواضع انتقادی رئیس جمهوری مصر و دبیر کل سازمان ملل در تهران، شرایط امنیتی حاکم بر تهران و واکنش مردم،بحران سوریه، احتمال حمله اسرائیل به ایران و مساله ی ایران در انتخابات امریکا محورهای گفت و گوی جرس با باربارا اسلی وین، روزنامه نگار امریکایی است که در ادامه می خوانید:
به عنوان اولین سوال مایلم بپرسم که آیا جمهوری اسلامی را در برگزاری اجلاس سران جنبش عدم تعهد که هفته قبل در تهران برگزار شد، موفق ارزیابی می کنید؟
از جنبه ی تدارکات بسیار عالی بود و من در یکی از گزارش هایم برگزاری اجلاس را "المپیک دیپلماتیک" نامیدم. میهمانانی از بیش از یکصد کشور جهان در اجلاس تهران حضور داشتند و تدارک هتل و محل اقامت و رفت و آمد و غذا برای این تعداد کار آسانی نیست.برگزاری اجلاس یک کار اجرایی و تدارکاتی بسیار بزرگ بود که خیلی خوب اجرا شد اما از جنبه ی سیاسی نمی توان آن را یک موفقیت کامل برای جمهوری اسلامی ایران ارزیابی کرد.
آیا منظورتان مواضع محمد مرسی،رئیس جمهوری مصر،در اجلاس تهران است؟
بله. مواضع رئیس جمهوری مصر در اجلاس تهران از نگاه جمهوری اسلامی ایران بسیار تند بود. زمانی که او در سخنان خود ،رژیم اسد را ستمگر و ظالم می خواند و خواهان سرنگونی آن می شد، آقای احمدی نژاد دقیقا کنار او نشسته بود. او همچنین در سفر خود به تهران به دیدار آیت الله خامنه ای رهبر ایران نیز نرفت. این عدم دیدار خیلی غیر عادی بود زیرا معمولا وقتی رهبران مسلمان به تهران سفر می کنند به دیدار آیت الله خامنه ای می روند، اما مرسی دیداری با وی نداشت. او تنها برای چند ساعت در ایران حضور داشت تا ریاست دوره ی جدید اجلاس عدم تعهد را رسما به ایران منتقل کند. حتی در عکس های منتشر شده نیز می توان دید که مرسی به هنگام سخنرانی افتتاحیه ی آیت الله خامنه ای نیز بسیار ناراحت به نظر می رسید. مواضع او در برخی موارد مثل لزوم اصلاحات در شورای امنیت سازمان ملل و بهبود وضعیت فلسطینیان با ایران همسویی داشت اما در بسیاری موارد شاهد اختلاف مواضع او با جمهوری اسلامی بودیم که مورد سوریه و حکومت بشار اسد مهمترین آنها بود.
شاید بتوان مواضع بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل را نیز به فهرست ناکامی های سیاسی ایران در اجلاس غیر متعهد ها اضافه کرد؟
مواضع آقای بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد، نیز تند و سخت بود اما چندان غیر منتظره نبود. او بسیار طرفدار امریکاست و به خاطر قبول کردن سفر به تهران مورد انتقادات فراوانی نیز قرار گرفت. او به خاطر همین فشارها نیز حس کرد که باید ازموضع انتقادی با ایران سخن بگوید. از این رو شاهد مواضع تند او در مورد انکار هولوکاست، مواضع ضد اسرائیلی ایران، حقوق بشر و مساله هسته ای ایران بودیم. اما مواضع مرسی مخصوصا نسبت به سوریه، در مقایسه با موضعگیری های بان کی مون، غیر قابل پیش بینی بود.
همانطور که شاهد بودید، ایران در جریان اجلاس اخیر غیر متعهد ها اقدام به ایجاد یک گروه کار سه جانبه برای مساله ی سوریه کرد که علاوه بر ایران، مصر و ونزوئلا نیز عضو آن هستند. این گروه در حل بحران سوریه تا چه حد می تواند نقش نقش موثری ایفا کند؟
من فکر نمی کنم که این گروه چندان بتواند در بحران سوریه ایفای نقش کند. اما معتقدم که ایران باید در دیگر گفت و گوها و مذاکراتی که در باره ی سوریه با همکاری امریکا، سوریه و دیگر کشورها جاری است، مشارکت داشته باشد. برای موفقیت در کنترل و یا حل بحرانی نظیر سوریه شما به همراهی عضوی از اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل در هر گروه کاری که برای این منظور تاسیس می شود، نیازمندید. حضور ایران و یا حتی مصر و ونزوئلا نمی تواند کمکی به مهار بحران سوریه کند.
ترکیه نیز در بحران سوریه یک بازیگر فعال و موثر بود. طی سال های گذشته آنکارا یک نقش مرکزی در خاورمیانه پیدا کرده بود اما به نظر می رسد که امروز این نقش به پررنگی سابق نیست. به عنوان مثال پیشنهاد ترکیه در مورد سوریه مورد توجه امریکا و دیگر قدرتهای درگیر در مساله ی سوریه واقع نشده است. آیا شاهد افول نقش ترکیه در خاورمیانه هستیم؟
من در این مورد با شما چندان هم عقیده نیستم. به نظر من هنوز ترکیه نقش بسیار مهمی در منطقه به عهده دارد و ایالات متحده همکاری بسیار نزدیکی با ترکیه در مورد سوریه دارد. ترکیه میزبان بسیاری از پناهندگان سوری است و به ارتش آزاد سوریه پناه داده و امکانات در اختیار آنها قرار می دهد. سوری ها از طریق ترکیه از این کشور خارج شده و با مقامات امریکایی، مصری و ترک دیدار می کنند. به نظر من ترکیه هنوز یک نقش کلیدی در سوریه به عهده دارد و هنوز در منطقه ی خاورمیانه از نفوذ خوبی برخوردار است. نکتهی جالب برای من آمادگی مصر برای ایفای نقش در سیاست های منطقه ای با اتخاذ سیاست خارجی مستقل است.
اما روابط ترکیه با هر دو کشور ایران و اسرائیل به شدت تیره شده است؟
علی رغم مسائل جاری بین ایران و ترکیه و اختلاف نظرهای آنها در باره سوریه، نباید فراموش کنیم که هنوز تردد اتباع ایران به ترکیه بدون ویزا انجام می شود، ایرانی ها برای گرفتن ویزای سفر به امریکا به ترکیه سفر می کنند و بسیاری از ایرانی ها ایام تعطیلات خود را در ترکیه می گذرانند. دولت آنکارا نیز سعی دارد علی رغم اختلاف نظر با ایران در مورد سوریه، کانال ارتباطی خود با تهران را همچنان بازنگهدارد.
با توجه به تغییراتی که طی سی سال گذشته در قطب بندی های سیاسی جهان روی داده، آیا جنبش عدم تعهد هنوز می تواند در مسائل منطقه ای و بین المللی نقش قابل توجهی ایفا کند؟
جنبش عدم تعهد چندان نقش بزرگی در روابط بین الملل امروز دنیا ندارد. نقش امروز آن را شاید بتوان در تشویق و همراه کردن برخی کشورها در اتخاذ موضع مشترک در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد خلاصه کرد. کشورهای عضو جنبش، ویژگی ها و منافع بسیار متفاوتی در جهان امروز دارند.دیدگاهها و منافع کشورها ی عضو نیزبسیار فراگیر و متنوع است. شاید کشورهای در حال توسعه بتوانند با استفاده از این اجلاس صدای واحدی در اجلاس مجمع عمومی سازما ن ملل از خود نشان دهند اما مواضع بسیاری از کشورهای عضو جنبش، چندان تفاوتی در روابط بین الملل امروز دنیا نخواهد داشت. گذشته از آن با فروپاشی شوروی دیگر شاهد بلوک شرق و غرب و یا بلوک سرمایه داری و کمونیزم در مجامعی مثل سازمان ملل نیستیم که گروه سومی چون عدم تعهد بتواند ایفای نقش کند. اما اگر از چشم ایران به مساله بنگریم، می بینیم که ایران فرصت های چندانی نظیر این اجلاس برای نشان دادن عدم انزوای خود در جهان بدست نمی آورد و به نظر من اجلاس اخیر شانس بزرگی برای ایران بود تا به دنیا نشان دهد که منزوی نیست و هنوز دوستانی در دنیا دارد.
حمله احتمالی اسرائیل به ایران
حمله ی احتمالی اسرائیل به ایران، عرصه ی سیاسی امریکا را به شدت متاثر کرده است. هرچند مقامات رسمی نظامی و غیر نظامی امریکا با حمله ی یک جانبه ی تل آویو به تهران مخالفت دارند اما برخی از کارشناسان با نفوذ در اتاق های فکری مستقر در واشنگتن بر نزدیکی زمان حمله(اسرائیل به تنهایی و یا اسرائیل و امریکا )به ایران تاکید دارند. آنها می گویند اگر این حمله در پاییز روی ندهد در زمستان شاهد آن خواهیم بود.آیا حمله ی نظامی به ایران را محتمل می دانید؟
من دقیقا نمی دانم که آیا چنین کاری صورت خواهد گرفت یا نه. بسیاری از ایرانیان نگران حمله اسرائیل به کشورشان هستند. نظر شخصی من این است که حمله به ایران، قمار سنگینی برای تل آویو خواهد بود و ارزش تبعات آن را نخواهد داشت. اسرائیل قادر نخواهد بود که بخش قابل توجهی از برنامه هسته ای ایران را با حمله تخریب کند اما در عوض بهای بسیار سنگینی را باید پرداخت کند. علاوه بر آن حمله اسرائیل به ایران،اتحاد بین المللی ایجاد شده طی چند سال اخیر علیه برنامه هسته ای تهران را خواهد شکست. من فکر نمی کنم که اسرائیل دست به چنین حمله ای بزند . تل آویو بیشتر به دنبال اعمال فشار بر واشنگتن است تا امریکا دست به چنین حمله ای بزند اما اوباما نیز – به نظر من- مایل به چنین کاری نیست. باید دید که برنامه هسته ای ایران و مذاکرات پنج بعلاوه یک به کدام سو می رود.ایرانیان تاکید دارند که به تولید سلاح هسته ای روی نخواهند آورد. به نظر من تا زمانی که آنها قدمهای جدی به سوی تولید سلاح هسته ای برندارند، ما شاهد حمله ی نظامی نخواهیم بود. اما مردم ایران به شدت نگران حمله ی احتمالی به کشورشان هستنتد.
آیا در مدت اقامت در تهران، در خلال سخنان مقامات ایرانی و یا در جریان گفت و گویی که با آقای لاریجانی رئیس مجلس ایران داشتید،هیچ نشان و علامتی مشاهده نکردید که گویای تمایل ایران به توقف برنامه های هسته ای اش باشد؟
در مصاحبه ای که با رئیس مجلس ایران داشتم هیچ نشان و علامتی مبنی بر تمایل ایران به توقف برنامه هسته ای اش ندیدم.اما رفتار ایران در مذاکرات هسته ای -که یک قدم به جلو و یک قدم به سمت راست یا چپ است- و اینکه هیج عجله و علاقه ای برای حرکت به سوی تولید سلاح هسته ای نشان نمی دهد به معنای آنست که ایرانیان می خواهند برنامه هسته ای خود را در سطح غیر نظامی حفظ کنند.اگر ایران به تولید اورانیوم با غلظت بالای بیست درصد روی آورد، مثلا غلظت شصت درصد و یا نود درصد، آنگاه جای نگرانی وجود خواهد داشت.
در روزهای اخیر شاهد برگزاری دو تجمع بزرگ حزب جمهوریخواه و حزب دمکرات برای انتخابات ماه نوامبر در امریکابودیم. با توجه به سیاست اعلام شده ی حزب جمهوریخواه و سخنان میت رامنی، کاندیدای این حزب در انتخابات، آیا به یک جمع بندی رسیده اید که در صورت پیروزی رامنی در انتخابات، سیاست امریکا در برابر ایران چه مشخصاتی خواهد داشت؟
من واقعا نمی دانم که رامنی در صورت پیروزی ، چه سیاستی را در قبال ایران پیش خواهد گرفت. او اوباما را در سخنان خود مورد انتقاد قرار می دهد که در برابر ایران ضعیف عمل می کند اما هنوز اعلام نکرده که سیاست خودش در برابر ایران چه ویژگی هایی خواهد داشت. رامنی مشاوران مختلفی در مورد ایران دارد که برخی تند رو تر از بقیه هستند و من نمی دانم که در کابینه ی احتمالی رامنی کدام یک از این مشاوران عهده دار تعیین سیاست در قبال ایران خواهد شد.
آیا در صورت پیروزی اوباما در انتخابات شاهد سیاست متفاوتی از او در قبال ایران خواهیم بود؟
من امیدوارم که اوانعطاف پذیری بیشتری در برابر ایران از خود نشان دهد. پیشنهاداتی که برای توقف برنامه هسته ای ایران در طول تابستان به تهران ارائه شد، به نظر من چندان جالب توجه نبودند. من امیدوارم که اوباما یک نقشه راه در این مورد ترسیم کند و به طور مشخص اعلام کند که اگر ایران از برنامه هسته ای خود صرف نظر کند چه دستاوردهایی خواهد داشت. پیشنهاداتی که به ایران ارائه شده صرفا به موارد معدودی محدود بوده است؛ مواردی چون ارائه قطعات یدکی برای هواپیماهای مسافربری ایران و یا کمک های فنی برای رآکتور تهران آنهم در صورت تعطیلی تاسیسات فردو و توقف کامل غنی سازی اورانیوم با غلظت بیست درصد. هیچ صحبتی از لغو تحریم ها به میان نیامده است.ایران مایل است بداندکه اگر واقعا برنامه هسته ای خود را متوقف کند، در قبال آن چه دستاوردی خواهد داشت. احتمالا اوباما در دور دوم ریاست جمهوری خود- درصورت پیروزی در انتخابات – آزادی عمل بیشتری برای ارائه پیشنهادات بزرگتر و بهتر به ایران خواهد داشت. یکی از دلایلی که او نمی خواست به توافقاتی جزئی با ایران در تابستان جاری دست یابد این بود که چنین توافقی می توانست دستاویزی باشد برای جمهوریخواهان در جریان مبارزات انتخاباتی جاری. اوباما در حال حاضر در یک موقعیت دشوار قرار دارد و ایران نیز منتظر است تا ببیند که روند انتخابات امریکا به کدام سو می رود.
جو امنیتی – اطلاعاتی حاکم بر ایران
اجازه دهید به سفری که به ایران داشتید از زاویه ای دیگر بپردازیم. در گزارشی که از تجربیات شخصی سفرتان منتشر کردید نوشته بودید که واکنش مردم ایران نسبت به حضور یک امریکایی در کشورشان را کمتر از سفرهای گذشته "دوستانه" یافتید. چرا؟
بله من ایرانی ها را این بار بیشتر از گذشته محتاط یافتم.نمی دانم آیا این یک احساس کمتر دوستانه نسبت به امریکایی ها بود یا کلا غربی ها و یا خارجی ها و یا اینکه بیشتر ناشی از ترس آنها از صحبت کردن با "دیگران" به خاطر فشارهای امنیتی و سرکوب های پس از انتخابات سال 2009 بود. اما آنچه به طور کاملا شفاف قابل درک و مشاهده بود اینکه مردم ایران را این بار بسیار متفاوت از چهار سال پیش یافتم. در سفر چهار سال پیش وقتی من در پارکی در تهران می نشستم بسیاری از جوانان نزد من می آمدند و دیدگاهها و نظرات خود را خیلی صادقانه با من در میان می گذاشتند. به نظر من آن روزها و آن رفتار ها دیگر به تاریخ تعلق دارد و اثری از آن را نمی توان در جامعه امروز ایران یافت.
فکر نمی کنید این رفتار "کمتر دوستانه" مردم ایران ناشی از تحریم های فلج کننده امریکا باشد که تاثیر آن بر مردم عادی بسیار بیشتر از دولتمردان بوده است؟
تحریم ها نیزمی تواند بخشی از دلیل این تغییر رفتار مردم باشد. مردم ایران از تاثیرات منفی ای که تحریم ها در تهیه ملزومات روزمره شان داشته بسیار ناخرسندند. مثلا تهیه دارو و ملزومات پزشکی مورد نیاز در ایران یکی از مشکلات جدی است که مردم عادی را تحت فشار قرار می دهد. قطعا تحریم ها نیز بخشی از دلیل این تغییر رفتار است. من می توانم به صراحت بگویم که امروز مردم ایران مثل گذشته طرفدار غرب نیستند.مردم ایران در حال حاضر نه حکومتشان را دوست دارند و نه امریکا را.
شما نوشته بودید که در جریان سفرتان به تهران حس می کردید که در مراقبت دائمی از سوی ماموران امنیتی قرار دارید؟ آزادی عمل شما به عنوان یک روزنامه نگار در سفر اخیرتان به ایران چقدر با سفرهای گذشته تان تفاوت داشت؟
در گذشته من بسیار آزاد تر بودم. در سفرهای قبل وقتی از هتل خارج می شدم نگران این نبودم که کسی مرا تعقیب می کند و یا تحت نظر دارد. می توانستم آزادانه به دیدار دوستانم – دوستان شخصی ام- بروم بدون آنکه نگران باشم دیدار من آنها را دچار مشکلات بعدی خواهد کرد. اما این بار، لابی هتل محل اقامت من مملو از نیروهای اطلاعاتی بود.
آیا این نیروهای مستقر در لابی واقعا شما را به محض خروج از هتل تعقیب می کردند؟
نه. اما حضورشان بسار محسوس بود.من بسیار مراقب و محتاط بودم که برای کسی از دوستانم مساله ای ایجاد نکنم. من راننده ای داشتم و یک مترجم هم برای من تعیین شده بود که نقش راهنما و کمک هم داشت و در عین حال مراقب بود که من چه می کنم. من باید آنها را هرجا که می رفتم با خود می بردم. حتی من تلاش نکردم که از تاکسی استفاده کنم و خودم به تنهایی و بدون حضور آنها به دیدن افرادی بروم که مایل بودم. زیرا نمی خواستم آنها را گرفتار مساله کنم. من تصمیم گرفتم که هرجا که می روم با افراد تعیین شده بروم. تنها یک بار من خودم به تنهایی در محلی حضور یافتم و آن هم کاخ نیاوران بود. من از راننده و مترجم خواستم که بیرون کاخ منتظر من بمانند. کاخ خیلی شلوع نبود و همان تعداد کم هم ترجیح می دادند که سراغ من نیایند. در سفرهای گذشته اصلا اینطور نبود.
آیا در جریان سفر به ایران امکان یافتید که از مقام عالی رتبه ای در ایران از شرایط میر حسین موسوی ومهدی کروبی بپرسید؟
بله. من از علی لاریجانی رئیس مجلس ایران در باره آنها سئوال کردم. من از او پرسیدم که آیا موسوی حمله قلبی داشته است؟ و او حمله قلبی او را تکذیب کرد. از او پرسیدم که تا کی می خواهید این دو را در حبس خانگی نگهدارید؟ و او پاسخ داد که این مساله به قوه قضائیه مربوط است. که من گفتم که خوب برادر شما صادق ،مسئول قوه قضائیه است! و او پاسخ داد که اداره ی کشور، مساله و کسب و کار فامیلی نیست! به عبارت دیگر او پاسخی به این سئوال نداد.
از وقتی که در اختیار جرس گذاشتید متشکرم.
برای تماشای عکس های سفر باربارا اسلی وین به تهران اینجا کلیک کنید:
javascript:void(0);/*1347358951725*/
متن انگلیسی مصاحبه باربارا اسلی وین با علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی درلینک زیر قابل استفاده است:
javascript:void(0);/*1347359005673*/
عکس این مصاحبه متعلق به " لیلی کنگرانی" است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.