یکشنبه

تبعید ناگهانی رضا شهابی به زندان رجایی شهر/ بیانیه آغاز اعتصاب غذای رضا شهابی

رضا شهابیفعالان در تبعید: يكشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، رضا شهابى ذکريا، فعال کارگرى و عضو هيئت مديره سنديکاى اتوبوسرانى تهران و حومه که دوران محکوميت شش سال حبس خود را در زندانى اوين مى گذراند، به صورت ناگهانی به زندان رجایی شهر تبعید شد.

بنا بر اطلاع “کمپین صلح فعالان در تبعید”، رضا شهابی پس از تبعید به زندان رجایی شهر با انتشار بیانیه ای، آغاز اعتصاب غذای خود تا رسیدن به خواسته خود، مبنی بر بازگشت به بند ۳۵۰، اعلام کرد.

متن کامل بیانیه رضا شهابی به شرح زیر است:



بیش از دوسال از بازداشتم در اعتراض به پایمال شدن حقوق هم طبقه های کارگرم میگذرد. در این مدت بر اثر شکنجه ها و انواع و اقسام فشار و تهدید علیه خودم و خانواده ام بخش عمده ای از سلامت جسمی و روحی ام را از دست داده ام، و ممانعت از ادامه درمان ستون فقرات و مهره های گردنم،  باعث کشیده شدن کارم به جراحی شده و باز گردانده شدنم از بیمارستان به زندان آن هم درست در شب عید، تنها ذره ای از رنج هایی است که در این مدت متحمل شده ام.

اینک در اقدامی دیگر بدون هیچ دلیلی و بطور غیر قانونی حکم به تبعید به زندان رجایی شهر داده اند. علی رغم وضعیت وخیم جسمی ام  در اعتراض به این تبعید غیر قانونی از امروز ۱۱\۳\۹۳ تا رسیدن به خواسته های خود یعنی بازگشت به بند ۳۵۰ اعلام اعتصاب غذا میکنم و نیز اعلام میکنم که مسئولیت سلامتی اینجانب متوجه دادستانی تهران است.

رضا شهابی



رضا شهابى ذکريا، يکى از موسسين سنديکاى کارگران شرکت واحد اتوبوسرانى تهران و حومه مى باشد که در زمستان سال ٨٣ تاسيس شد. وى در ادامه و در خرداد ١٣٨۴ به عضويت هيئت مديره اين سنديکا انتخاب شد.

از عملکردهاى جدى اين سنديکا که اولين تشکل غير دولتى کارگران پس از انقلاب سال ١٣۵۷ در ايران بود، مى توان به اعتصاب کارگران شرکت واحد در زمستان ١٣٨۴ اشاره کرد که به دستگيرى و اخراج رضا شهابى و تعدادى از همکارانش و محکوميت زندان براى ایشان شد.

اخراج رضا شهابى در جريان اين اعتصاب، مانع ادامه فعاليتهاى وى در راستاى مطالبات کارگرى و فعاليتهاى سنديکايى نبود. وکالت رانندگان اخراجى از شرکت واحد و پيگيرى و دفاع از شکايات همکاران در ادارات کار استان تهران، براى بازگشت به کار آنان و جمع آورى کمک مالى براى کارگران اخراجى، از جمله فعاليتهاى رضا شهابى در اين دوره بود که موجب خشم کارفرما و تهديد وى از سوى حراست شرکت واحد اتوبوسرانى تهران، شده بود.

رضا شهابى عليرغم تهديدات کارفرما و پس از پيگيريهاى مداوم در تيرماه سال ١٣٨٨ موفق به دريافت حکم بازگشت به کار شد. او که در ميان استقبال رانندگان شرکت واحد و به خصوص در منطقه کارى خويش- منطقه ١٠ شرکت واحد- به سر کار بازگشت، از بدو ورود، فعاليتهاى خودش را آغاز کرده و با حضور در ميان رانندگان در پايانه ها و سرويس هاى کارگرى، براى همکاران خود از دست آوردهاى سنديکا مى گفت و آنها را از ظلم و ستمى که کارفرما بر ايشان روا مى داشت، مطلع مى ساخت و کارگران را به اتحاد و همبستگى و حضور فعال در سنديکا دعوت مى کرد.

رضا شهابى سرانجام ٢٢ خرداد سال ٨۹، در حين کار با اتوبوس شرکت واحد و در مقابل ديدگان مسافران اتوبوس، در شرايطى غيرانسانى توسط ۴ مامور لباس شخصى دستگير شد.

او به اتهام اجتماع و تبانى بر ضد امنيت كشور، توسط ماموران لباس شخصى بازداشت و به بند ٢٠۹ زندان اوين منتقل شد. او در حين انتقال به بند ٢٠٩، به دليل ضرب و شتم شديد از ناحيه گردن به شدت آسيب ديد. ١۹ ماه نگهدارى رضا شهابى در بند٢۴٠ و ٢٠٩ زندان اوين و بازجويى ها تحت فشار و شکنجه و تهديد به اعدام، موجب شد تا او براى رسيدگى به وضعيت حقوقى و قضايى چندين بار دست به اعتصاب غذا بزند.

يک‌شنبه ٢۹ آبان‌ماه سال ۹٠، دکتر پيمان گودرزى، پس از معاينه  اين زندانى در کلينيک شهيد عراقى، اعلام کرد که غضروف مابين مهره‌­هاى ٣، ۴، ۵، ۶ و ۷ ستون فقرات او از بين رفته و اين مهره‌­ها بر روى عصب فشار وارد مي‌­کنند و احتمال پاره شدن اعصاب و در نتيجه از کار افتادن دست و پاى چپ، بسيار زياد است. “

طبق توصيه دکتر گودرزى، رضا شهابى که از درد شديد در ناحيه‌ گردن، کمر و دست رنج مي‌برد و قلب و کليه‌اش وضعيت خوبى نداشت، بايد به صورت اورژانسى در بيمارستان بقية‌الله بسترى و عمل ميشد. دکتر طول مدت درمان براى اين عمل را در حدود ۶ ماه اعلام کرده بود اما مسئولان زندان از جراحى و درمان او ممانعت کرده و وى را به زندان بازگرداندند.

رضا شهابى در سال ۹٠ در واکنش به بازداشت، شکنجه و بلاتکليفى خود در سلول انفرادى زندان اوين، که مصادف با جنبش ۹۹ درصدى ها در ايلات متحده آمريکا بود، گفت: “حرف­‌هايى را که اکنون مردم در سراسر جهان مي‌­زنند و مي­‌گويند ما ۹۹ درصد زحمت‌کش جامعه هستيم را ما از سال ٨۴مي­‌زديم، حال چگونه است که مسئولين از اين اعتراضات حمايت مي‌­کنند و من را دقيقاً به دليل گفتن همين حرف ها ١۹ ماه است که بازداشت غيرقانونى کرده‌­اند. مگر من قاچاقچى هستم يا از ديوار کسى بالا رفته‌­ام؟ مگر تاکنون جز دفاع از حقوق صنفى کارگران کار ديگرى کرده‌­ام که مستحق ماه­‌ها زندان و تازه آن هم بدون محاکمه باشم؟! در اين مدت که اين جا بودم دزدها وقاچاقچي‌­ها آمدند و رفتند، اما من هنوز بلاتکليف در زندان مانده‌­ام.”

اول آذر سال ۹٠، اولين اعتصاب غذاى رضا شهابى در زندان در اعتراض به  بى توجهى مسوولان به سلامتش، و حدود دو سال بلاتکليفى اش در انفرادى ٢٠۹ و ممانعت از آزادى وى به قيد وثيقه، شکل گرفت.

او پس از اين اعتصاب اعتراضى، در بيمارستان امام خمينى تهران، تحت عمل جراحى از ناحيه گردن قرار گرفت اما عليرغم توصيه پزشکان به استراحت و طى دوران نقاهت در منزل، به زندان بازگردانده شد که موجب عفونت و مشکلاتى در محل جراحى شد.

رضا شهابى پس از تحمل ۲۲ ماه بازداشت بلاتکليف و بدون حکم، و پس از چند جلسه برگزارى دادگاه که با تهديد به اعدام توسط قاضى صلواتى، همراه بود، نهايتا اواسط تير ماه ١٣۹١، از سوى شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران، به ۶ سال حبس تعزيرى محکوم شد. حکم او شامل يک سال زندان به اتهام “فعاليت تبليغى عليه نظام” و پنج سال حبس به اتهام “تبانى به قصد اقدام عليه امنيت ملى” بود. او همچنين به ۵ سال ممنوعيت از فعاليت سنديکايى و هفتاد ميليون ريال جريمه نقدى محکوم شد.

او که همچنان از  از درد شديد در ناحيه‌ گردن، کمر و دست رنج می برد، اواخر اسفند ١٣۹۲، پیش از عمل جراحی کمر، از بیمارستان امام خمینی، به صورت ناگهانی، شبانه و پیش از عمل جراحی به زندان بازگردانده شد.
Balatarin

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.