یکشنبه

یادداشت مادر مهسا امرآبادی در ۲۰۰ امین روز بازداشت دخترش


جرس: مادر مهسا امر آبادی روزنامه نگار دربند در آستانه ۲۰۰ امین روز از زمان زندانی شدن دخترش در یادداشتی از روزهای سخت مهسا امر آبادی در نبود همسرش مسعود باستانی روزنامه نگار زندانی نوشته است: “من باور نمی کردم که روزی مهسا و همسرش هر دو در زندان باشند چراکه به ما گفته بودند فعلا بنا نیست همه اعضای یک خانواده را زندانی کنند.”
به گزارش کلمه، او با تاکید بر آنکه دخترش خود را یک روزنامه نگار و اصلاح طلب می داند می نویسد: “دختر می گوید اینجا زندان است بیش از همه چیز دلتنگی در آن موج می زند. حالا دلم برای دوستان و همه عزیزانم تنگ شده است… ”
مهسا امرآبادی نخستین بار در خرداد سال ۸۸ بازداشت و حدود سه ماه را در بند انفرادی ۲۰۹ سپری کرد. امرآبادی دومین بار در اسفند ۸۹ به بهانه حضور در تجمعات اعتراضی به حصر مهندس موسوی و مهدی کروبی توسط حفاظت اطلاعات سپاه بازداشت شد در حالیکه او در خودروی شخصی اش و دور از محل تجمعات بود. او توسط قاضی پیر عباسی محاکمه و به یک سال حبس تعزیری و ۴ سال حبس تعلیقی محکوم شده و ۲۲ اردیبهشت سال جاری برای اجرای حکم خود به زندان اوین رفت.
متن این یادداشت که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
دخترم می گوید…
۲۰۰ روز از آن روزی که ناباورانه تو را به زندان بردند و ما گمان نمی کردیم که پس از این همه رنج و مشقت که بابت زندانی بودن همسرت کشیده بودی حالا باید علاوه بر نقش خانوده یک زندانی سیاسی بر نقش زندانی سیاسی نیز ظاهر شوی می گذرد. من باور نمی کردم که روزی مهسا و همسرش هر دو در زندان باشند چراکه به ما گفته بودند فعلا بنا نیست همه اعضای یک خانواده را زندانی کنند.
۲۰۰ روز از آن روزی که دخترم چمدان پر از کتاب هایش را برداشت و راهی اوین شده می گذرد. او از پشت تلفن با من خداحافظی کرد و اصرار داشت همراهش نروم چون تحمل لحظه جدایی از تحمل لحظات زندان برایش سخت تر بود.
۲۰۰ روز گذشت و در طی این روزها من هر هفته یک شنبه ها عازم اوین می شوم تا صدای تنها دخترم را از پشت کابین بشنوم و حرف هایش را گوش کنم و در طول این هفته ها مهسا همیشه از صبر و شکیبایی و آینده سبز برای خودش و هموطنانش می گوید.
دخترم می گوید؛ من روزنامه نگارم! او عشق و حرفه اش را بهم پیوند زده بود و بسیاری از آرزوهایش را میان تیترها و سطرح های روزنامه پیدا می کرد.
دخترم می گوید من هنوز اصلاح طلب هستم؛ زیرا که اصلاحات مسیری بود که او در چهارچوب قانون و بدور از هرگونه خشونت ورزی می خواست آرمان های عدالت طلبانه را بیابد.
دختر می گوید اینجا زندان است بیش از همه چیز دلتنگی در آن موج می زند. حالا دلم برای دوستان و همه عزیزانم تنگ شده است…
۲۰۰ روز از آن روزی که او از هفته نامه آسمان راهی زندان شد می گذرد و به خاطرم هست که در آخرین جمله اش نوشت: “روزنامه نگار زندانی یعنی محدودیت یک ملت از حق آزادی بیان”
مادر مهسا امرآبادی 

Balatarin

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.