ندای سبز آزادی: در حالی که نسرین ستوده بعد از یازده روز اعتصاب غذا در شرایط جسمی مناسبی به سر نمی برد، عاطفه نبوی که بتازگی از زندان آزاد شده، در نامه ای به نسرین ستوده خواستار پایان دادن وی به اعتصاب غذایش شده است.
به گزارش ندای سبز آزادی، نسرین ستوده وکیل دادگستری در اعتراض به رفتاری که از سوی مقامات قضایی با خانواده اش می شود، اقدام به اعتصاب غذا کرده است.
به گفته همسرش رضا خندان، این زندانی سیاسی ده روز پس از اعتصاب غذای خود در شرایط جسمی مناسبی به سر نمی برد.
همسر ستوده هفته گذاشته نیز از وضعیت نامناسب جسمی و ضعف شدید وی خبر داده بود.
این زندانی سیاسی تاکنون چند بار به بهداری منتقل شده است.
عروس آیت الله منتظری و حسین رونقی نیز نیز از نسرین ستوده خواسته بودند که به اعتصاب غذای خود پایان دهد.
نسرین ستوده، وکیل دادگستری از ۱۳ شهریور ۱۳۸۹ در بازداشت است و در دادگاه به جرم “اقدام علیه امنیت ملی، تبانی و تبلیغ علیه نظام و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر” به تحمل ۶ سال حبس تعزیری، ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور و به جرم تظاهر به بی حجابی به ۵۰ هزار تومان جریمه نقدی محکوم شده است.
این زندانی سیاسی از حق مرخصی نیز محروم است.
جعفر پناهی، فیلمساز ایرانی و نسرین ستوده، فعال حقوق بشر زندانی جایزه سال ۲۰۱۲ ساخاروف را که یک جایزه حقوق بشری است، به خود اختصاص دادند.
یادداشت عاطفه نبوی برای نسرین ستوده، وکیلش به شرح زیر است:
نسرین عزیز سلام
تصویرت روی تخت های ناراحت آن بهداری بدبو رهایم نمی کند. تا بحال از فکر اینکه در اتاق خودمان در تخت آشنایت روبروی پنجره و در حلقه مراقبت شبانه روزی دوستانمان (هر چند گرسنه و بی حال) هستی،
خیالم راحتتر بود.
اما وقتی به تمام آن فرسایش ساعت به ساعت، تنهایی هم اضافه شود دیگر داستان شکل دیگری میگیرد وشاید کشاکش اصلی تو با خودت ، درباره آنچه میکنی و آنچه که در پیش است آغاز میشود (تازه اگر بدن همراهی کند و ذهن را یارای تمرکز باشد!). تلاش برای یافتن جواب این سوال تکراری و گویا بی پاسخ که "آیا می ارزد؟!"
و خودت هم میدانی که راهی به پاسخی قاطع نداریم چنان که تا بحال نداشتیم در تمام آن روزهایی که در باره اش حرف زدیم نداشتیم چرا که اگر اطمینان و پاسخی در کار بود دیگر این تجربه اینچنین عظیم و پر مهابت نبود.
چه چیزی را از دست میدهیم و چه چیزی به دست می آوریم!؟ این عدم تناسبی که در تمام اعمال ما و عکس العمل های سیستم وجود دارد امکان هر نوع پیش بینی و برنامه ریزی را از ما میگیرد. پس تو فقط میدانی چه از دست میرود! جوانی ای که می گذرد، کودکانی که دور از چشم تو بزرگ میشوند، بدنی که تحلیل میرود و جانی که کاهیده میشود!
چه بگویم نسرین!
تو آن آرشی نیستی که باید جان در چله کمان کرده و رها کند تا مرزهای سرزمین اش را مشخص کند! نه اینکه نتوانی! (چون میدانم که اینکار را خوب بلدی!) تو نباید چنینی بکنی. چرا که با آن کارهای بهتری میتوانی بکنی، بیا بازی راعوض کنیم ! مثلا دو امداد! میدانی که دوندگان دیگری هم هستند. همیشه بودند.
طی کردن این راه بی تو و یا با نسرینی ناتوان لطفی ندارد باور کن!
تصویر نسرین سرزنده و شاداب ورزش عصرهایمان و یا نسرین چالشگر جلسات بعد از ظهر جمعه تصویر خوشایند تر و امید بخش تری ست و گمشده اصلی ما این روزها امید است دوست خوبم، پس دریابش!
نسرین خوبم
نگو که برای رسیدن به خواسته هایم مجبورم به اعتصابم ادامه دهم که هر چند درکش میکنم! اما نمیپذیرم اش چرا که اگر کمی به عقب برگردیم می بینیم کل داستان از اینجا شروع شد که ما نمیخواستیم منفعلانی مجبور در برابر سیستم باشیم و تمام تلاشمان ( هر چند گاهی ناموفق) کنشگر و فعال ماندن بود که این ارتباط مستقیم و بی واسطه ای با جسم و ذهنی سالم و پویا دارد.
پس وکیل عزیزم! خواهش میکنم اعتصابت را تمام کن و جان عزیزت را برای ما و خودت نگه دار

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.