حسین زمان در دلنوشته ای به ریحانه طباطبایی که دیروز برای انجام حکم زندان خود به اوین رفته بود می نویسد: اگر رفتی ، سلام من را به آزادی برسان . درود من را که خسته ام ، خسته از هر چه بوی پستی میدهد ، تقدیم رهایی کن .
.........................................................
ریحانه طباطبایی، روزنامه نگار، به اتهام فعالیت برای دستیابی به انتخابات آزاد و انتشار اخبار جنبش سبز، از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه، به یک سال حبس تعزیری محکوم شده است، روز گذشته مسئولان اوین این روزنامه نگار جوان را نپذیرفتند.
.........................................................
در این دلنوشته که در صفحه شخصی فیس بوک حسین زمان منتشر شد، آمده است:
ریحانه عزیز ، شنیده ام که میخواهی بروی ، آری میخواهی بروی که اگر نمیخواستی مثل خیلی از ما تن به ماندن می دادی . میتوانستی بمانی اما نخواستی
و آنان که برای بردنت لحظه شماری میکنند و این روزها با بی شرمی به خیال خود تو را آزار میدهند باید بدانند که تو ماندن را در رفتن میدانی . تو رهایی را در این زندان تیره روزمرگی نمیدانی . تو دیگر از شعارهای محافظه کارانه و ژست های روشنفک
ر مآبانه خسته شده ای و با رفتنت به مردان ما همت و مقاومت و تلاش و از خود گذشتگی خواهی آموخت . تو با رفتنت به ما خواهی آموخت که فاصله زیاد است بین حرف و عمل ، بین شعور و شعار ، بین من بودن و ما شدن ، بین محافظه کاری و کیاست .
تو جوانی و با جوانیت به همه جوانان این مرز و بوم راه و رسم جوانی را میآموزی و به سالخوردگان ما یاد خواهی داد که خیلی اوقات باید غرور خود را کنار بگذارند و به فرزندان خود اعتماد کنند . از همه مهم تر تو با رفتنت به علما و فضلایی که زیر سایه تقیه آرمیده اند خواهی آموخت که علم و فضیلت بدون شجاعت حاصلی ندارد و اگر میخواهند مردم ایشان را باور کنند بایستی از روی تشکچه حجره شان برخیزند و حق طلبی پیشه کنند و البته لازمه حق جویی و حق طلبی شجاعت است .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.