شنبه

مصاحبه ی ویژه با امام حسین به مناسبت عاشورا

روشنگر نسل سوخته - مهمان امروز ما امام حسین (ع) فرزند علی، ٥٨ ساله، دارنده مقام سوم امامت، دارای مدرک علم لدنی از دانشگاه بارگاه الهی، محل شهادت کربلا، اعزامی از مدینه.

مجری : السلام علیک یا اباعبدلله.
امام حسین : و علیکم السلام.

مجری : انگیزه شما از قیام عاشورا چه بود؟
امام حسین : راه اندازی کسب و کار برای آخوندهای شیعه.

مجری: آیا علی اصغر روز عاشورا واقعن آب نخورد؟
امام حسین : نه، چون بچه شیرخواره آب نمی‌خورد، فقط شیر مادرش را می‌خورد.

مجری : وقتی ابو الفضل مشک آب را پر کرد که بیاورد خواست آب بخورد اما با خود اندیشید که اکنون فرزندان حسین تشنه هستند و آب نخورد. ابو الفضل که کشته شد و باز نگشت. چه کسی فکر او را خوانده است؟
امام حسین : وقتی می‌خواستند او را به شهادت برسانند به قاتل خود گفته است که برای آخوندهای شیعه قضیه را تعریف کنند تا سر منبر بگویند ملت برایش بیشتر گریه کنند.

مجری : شما عید غدیر امسال چه کار کردید؟
امام حسین : عید غدیر یعنی چه؟

مجری : روزی است که پیامبر اسلام پدر شما را به عنوان جانشین اول خود معرفی کرده است.
امام حسین : اولین بار است این را می‌شنوم. بعد از پیامبر که ابوبکر بود. گیرم که شما راست بگویید کسی به حرف پیامبر گوش نداده پس چه جشنی دارد؟

مجری: آخوندها می‌گویند روز عاشورا شما آنقدر از لشکر یزید کشتید که تا رکاب اسبتان را خون گرفت. درست است؟
امام حسین : عقل هم چیز خوبی است. لشکر آن‌ها ٨ هزار نفر بود هر آدمی ٥ لیتر خون دارد که اگر همه آن‌ها را کشته بودم کل خونشان به اندازه ٢ تا تانکر ١٨ هزار لیتری می‌شود. مگر سد فرات را شکسنته بودند که تا رکاب اسبمان بالا بیاید؟

مجری : همه می‌گویند شما حتا آب برای خوردن نداشته‌اید. شما که شب عاشورا نوره کشیده‌اید. آب برای نوره کشیدن از کجا آورده‌اید؟
امام حسین : ما برای خوردن فقط آب معدنی دماوند استفاده می‌کنیم. همسرم شهربانو ایرانی است و هر آبی به معده‌اش نمی‌سازد.

مجری : سرنوشت شهربانو چه شد؟ چرا میان اسیران شام نبود؟
امام حسین : شوخی کردم بابا. شهر بانویی وجود ندارد. آخوند های شیعه خواستند نسب نوه های من را به شاهان ساسانی برسانند تا شما ایرانی‌ها خوشتان بیاید.

مجری : علی شریعتی در کتابی درباره عاشورا شرح دقیقی از آنچه بر زینب در راه شام گذشت، داده است. شریعتی این چیزها را از کجا فهمیده است؟
امام حسین : یک ضبط صوت زیر شکم  شتر زینب بسته بود.

مجری : آخوندهای شیعه می‌گویند امام پشت سر خود را نیز می‌بیند. شما که با امام حسن نگهبان خانه عثمان بودید، چگونه متوجه وارد شدن شورشیان از در پشت به خانه او نشدید تا او را بکشند؟
امام حسین : یک لحظه چشم‌های پشت سرمان را بستیم تا کارشان را بکنند و پدرمان خلیفه شود.

مجری : مهم‌ترین دستاورد عاشورا چه بود؟
امام حسین : قیمه پلوی نذری.

Balatarin

! مأموریت واقعی ظریف

Balatarin

شنبه

حمله انتظامات دانشگاه امیرکبیر به زهرا خندان، دانشجوی ممنوع الورود

polytechnicuniدانشجو نیوز - ماموران انتظامات دانشگاه امیرکبیر با حمله به یکی از دانشجویان دختر دانشگاه، وی را مورد ضرب و شتم قرار دادند.

بنابر گزارش های رسیده به دانشجونیوز، روز شنبه ۴ آبان ماه، زهرا خندان دانشجوی دانشگاه صنعتی امیرکبیر  پس از ورود به داخل دانشگاه توسط ماموران انتظامات مورد حمله قرار گرفت.

مامورین انتظامات به دلیل شرکت این دانشجو در مراسم جشن مرخصی مجید توکلی سعی داشتند که وی را از صحن دانشگاه اخراج نمایند.

پس از تجمع دانشجویان در محل این حادثه مامورین انتظامات محل را ترک نمودند.

زهرا خندان در نامه ای به مسئولان وزارت علوم ضمن اعتراض به این موضوع به شرح رفتار هتاکانه مامورین انتظامات پرداخته است:  ”پس از داخل شدن به دانشگاه توسط یکی از کارمندان انتظامات به نام «اکرم خان قلی» که به منظور جلب بنده در صحن دانشگاه فرستاده شده بود  مورد ضرب و شتم قرار گرفتم و سیلی ای به صورتم نواخته شد .این حادثه در حضور جمعی از دانشجویان و هم چنین همکار ایشان، خانم «بوستانی» رخ داد”.

علیرضا رهایی، رئیس دانشگاه امیرکبیر نیز که ممنوع الورود کردن دانشجویان در سال های گذشته با دستور و هماهنگی وی صورت گرفته، نسبت به این موضوع اظهار بی اطلاعی نموده است.

وی همچنین در پی اعتراض دانشجویان به نحوه برخورد انتظامات و ضرب و شتم دانشجوی دختر دانشگاه امیرکبیر، هیچ واکنشی به این موضوع نشان نداده است.

پیش از نیز بارها دانشجویان دانشگاه امیرکبیر نسبت به رفتارهای توهین آمیز انتظامات به خصوص در برخورد با دختران اعتراض کرده اند.

در پی اتفاق اخیر، زهرا خندان با نگارش نامه ای خطاب به مسئولان وزارت علوم می گوید که امیدوار است دولت حاضر با پشتیبانی از ساحت دانشگاه، شان لگدمال شده جامعه دانشگاهی را به ایشان بازگرداند.

متن کامل نامه دانشجوی دانشگاه امیرکبیر، زهرا خندان، در ادامه آمده است:

وزارت محترم علوم ، تحقیقات و فناوری

آنچه پس از انتخابات اخیر ، برای دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر انتظار می رفت ایجاد فضایی بازتر و هم چنین احترام متقابل دانشجو و کارمند در فضایی امید بخش بود.

متاسفانه طی یک ماهی که از ابتدای سال تحصیلی جدید گذشته ، تغییری در رفتار مسولین دانشگاه علی الخصوص کارمندان انتظامات دیده نشده و همان رویه توهین آمیز پیشین به قوت خود باقی است.

در مورخ ۴/۸/۱۳۹۲ ، ابتدا از ورود اینجانب به داخل دانشگاه ممانعت به عمل آمد.طبق گفته مسولین انتظامات و هم چنین دبیر کمیته انظباطی، دستور این ممنوعیت ورود توسط شخص دکتر علیرضا رهایی ریاست دانشگاه امیرکبیر صادر شده است. این در حالی است که ورود به دانشگاه حق قانونی هر دانشجوییست. بر این اساس اینجانب خود را محق ورود به دانشگاه دانسته و براین امر اصرار ورزیدم.  پس از داخل شدن به دانشگاه توسط یکی از کارمندان انتظامات به نام “اکرم خان قلی ” که به منظور جلب بنده در صحن دانشگاه فرستاده شده بود  مورد ضرب و شتم قرار گرفتم و سیلی ای به صورتم نواخته شد .این حادثه در حضور جمعی از دانشجویان و هم چنین همکار ایشان، خانم “بوستانی” رخ داد.و ایشان وقوع این امر را در همان زمان و در حضور پرسنل انتظامات حاضر در محل واقعه من جمله “آقای اسداللهی” و دانشجویانی که بهت زده شاهد این اتفاق و اعتراضات متعاقب بنده بودند تایید نمود. متاسفانه پس از اعتراض بنده در دفتر انتظامات ، همه پرسنل نام برده شده به پشتوانه حمایتی ریاست انتظامات دانشگاه  “جناب حسینی” این موضوع را به کلی انکار کرده و سعی در وارونه جلوه دادن حادثه و نتیجتا مقصر جلوه دادن من نمودند، این گونه واکنش دفتر انتظامات پیش از این نیز در رابطه با اتفاقات مشابه ، بارها رخ داده بود.

ساعاتی بعد از این حادثه ، پس از مشاهده ریاست داشنگاه دکتر علیرضا رهایی، در صحن،  موضوع را با ایشان در میان گذاشتم که ایشان ضمن اظهار بی اطلاعی در مورد ممنوع الورودی اینجانب ، با بی تفاوتی آشکار ، حادثه مذکور را تا سطح یک درگیری ساده تقلیل داد و در این رابطه حتی اظهار تاسف ظاهری هم ننمود .

از وزارت محترم درخواست دارم موضوع شرح داده شده را که نه یک شکواییه شخصی بلکه شرح درد جامعه دانشجویی و هتک حرمت ساحت دانشگاه است ، پیگیری نمایند. جامعه دانشگاهی در سالهای اخیر بارها و بارها آماج حملات متحجران و بی مایگان گمارده شده به مناصب دانشگاهی قرارگرفته است . تکرار فجایعی اینچنین در دولت دکتر روحانی که مشی اعتدال را پیشه نموده اند ، شایسته نبوده و امید است دولت حاضر با پشتیبانی از ساحت دانشگاه ، شان لگدمال شده جامعه دانشگاهی را به ایشان بازگرداند.

در صورت تمایل وزارت علوم، اسامی شاهدین این حادثه به صورت محرمانه در اختیار آن نهاد محترم قرار خواهد گرفت.

با تشکر
زهرا خندان

zahrakhandan













Balatarin

کانون های فرهنگی و هنری دانشگاه نوشیروانی بابل تعلیق شدند

nooshirvaniدانشجو نیوز - منابع دانشجویی از تعلیق ۶ کانون فرهنگی و هنری به دستور معاونت فرهنگی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل خبر داده اند.

بر این اساس فعالیت کانون های کتاب و اندیشه، کانون فیلم و تئاتر، کانون هنر، کانون شعر وادب، کانون محیط زیست و کانون خیریه معلق شده است.

سایت خبری امید نیز با تایید این خبر گزارش داده که معاونت فرهنگی دانشگاه در ادامه، شورای صنفی این دانشگاه را نیز که ۷ ماه از انتخاب اعضای آن می گذشت اما حکمی برای آغاز به کار آن صادر نمی شد، تهدید به انحلال کرده است.

یکی از دبیران کانون های فرهنگی و هنری نیز به دانشگاه ممنوع الورود شده و باقی نیز به حراست دانشگاه احضار شده اند.

بر اساس این گزارش، این شش کانون به اضافه ی شورای صنفی اصلی ترین تشکلهای دانشجویی باقی مانده از دوران وزارت علوم کامران دانشجو بودند که به صورت مستقل و با رای مستقیم اعضا در این دانشگاه به فعالیت ادامه می دادند.

ابن حکم پس از آن صادر شد که در جلسه ی معاونت فرهنگی برای برگزیدن دبیران، این ۶ کانون با دبیران تشکل های جدیدی در این انتخابات مواجه شدند که تا به آن روز هیچ گونه اثری از فعالیت این گروه های وابسته به جریان های خاص در این دانشگاه به چشم نمی خورد.

پس از اعتراض آن ها به حضور این افراد در جلسه ی برگزیدن دبیر دبیران و اطلاع رسانی این ماجرا به اعضا و بدنه ی دانشجویی خود، ناگهان در کمال بهت و حیرت در روز سه شنبه، ۷ آبان، با حکم تعلیق از فعالیت تشکل های مربوطه مواجه گشته و دبیر یکی از این کانون ها به دانشگاه ممنوع الورود و دبیران باقی کانون ها به حراست دانشگاه احضار و با تهدید سخت رئیس حراست دانشگاه مواجه شدند.

همچنین شورای صنفی این دانشگاه نیز که پس از ۷ ماه هنوز حکم آغاز به فعالیت خود را دریافت نکرده است با تهدید به انحلال مواجه شده است.

این فشارها بر فعالین دانشجویی در هفته های اخیر و زمزمه ی وزارت توفیقی بر وزارت علوم و سپس فرجی دانا شدت بسیاری داشت به گونه ای که فعالین دانشجویی بارها احضار و از جانب حراست و ریاست دانشگاه تهدید شده بودند.
Balatarin

تفهیم اتهام «اقدام تبلیغی علیه نظام» به بشیر نظری

هرانا - بشیر نظری، شهروند معترض با اعلام خبر تفهیم اتهام “اقدام تبلیغی علیه نظام” به خود و آزادی اش به قید کفالت در صفحه فیس بوک شخصی اش نوشته است: شنبه‌ی گذشته(چهارم آبان) هم‌راه با مادرم(به عنوان کفیل) به شعبه‌ی دوم بازپرسی اوین رفتیم. در صحبت با بازپرس، متوجه شدم دو اتهام دیگر از سوی کارشناس پرونده متوجه بنده بوده که خوش‌بختانه خود ایشان دو اتهام دیگر را وارد ندانسته بود.

به گزارش کلمه، نظری در ادامه توضیح داده است: دو اتهام دیگر عبارت بود از “تشویش اذهان عمومی” و “اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی” که خداراشکر از سوی نماینده‌ی دادستانی وارد تشخیص داده نشد و تنها “اقدام تبلیغی علیه نظام” به من تفهیم شد. بنده هم دفاعیات نهایی را تقدیم کرده و مواردی را نیز شفاهی بیان کردم. به هرترتیب، تا زمان تعیین تکلیف و صدور کیفرخواست و رسیدن پرونده به دادگاه انقلاب و صدور احتمالی حکم مجرمیت، با قرار کفالت آزادم.
Balatarin

نامه رضا شهابی به مناسبت سالگرد مرگ ستار بهشتی

هرانا - رضا شهابی عضو هیأت مدیرهٔ سندیکای کارگران اتوبوسرانی تهران و حومه که در بند ۳۵۰ زندان اوین بسر می‌برد، طی نامه‌ای که یک نسخه از آن در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته در مورد اولین سالگرد کشته شدن ستار بهشتی به وسیله پلیس فتا می‌گوید: "اکنون یک سال از شهادت مظلومانه ستار بهشتی می‌گذرد وپس از این زمان همچنان سرکشیده و حیران در پی مسببین این قتل و تسکین دل داغ دیده مادرش هستیم.. اما در این میان بودند افرادی که در پی کسب شهرت ونام با دست و پازدن‌های ناجوانمردانه و رسانه‌ای خود سعی در ساختن نردبان ترقی و گرفتن ژست قهرمانانه برای خود از جنازه ان شهید داشتند."

متن کامل این نامه را در زیر می‌خوانید:

یک سال از واقعه دردناک شهادت ستاربهشتی می‌گذرد گویی همین دیروز بود که به هنگام انتقال وی از ۳۵۰ با نگاهی حاکی از درد ورنج درخواست داشت تا مانع این کار شویم. گویی می‌خواست بماند و کارهای خود را به سرانجام برساند. انچنان که رسالت بر دوش داشت. درسکوت با نگاهش ما را خطاب کرد: دوستان گوش کنید مرگ من مرگ شماست. مگذارید شما را بکشند. مگذارید من بار دگر در شما کشته شوم.

اکنون یک سال از شهادت مظلومانه ستار بهشتی می‌گذرد وپس از این زمان همچنان سرکشیده و حیران در پی مسببین این قتل و تسکین دل داغ دیده مادرش هستیم.. اما در این میان بودند افرادی که در پی کسب شهرت ونام با دست و پازدن‌های ناجوانمردانه و رسانه‌ای خود سعی در ساختن نردبان ترقی و گرفتن ژست قهرمانانه برای خود از جنازه ان شهید داشتند.

یک سال پیش من و تعدادی از دوستانم شهادت دادیم «که ستار فرزند مبارزه بود، از طبقه کارگر، جوانی فعال و دردمند که جان بر سر آرمان‌هایش داد.

امروز من از خود وشما می‌پرسم: که آیا کاری کرده‌ایم تا نگذاریم ستاربهشتی‌های درونمان کشته شوند؟

یکسال پیش در زندان شعا می‌دادیم «خون ستار می‌خروشد زندانی می‌خروشد»

امروز من از خود وشما می‌پرسم صدای این خروش کجاست؟

در پایان ضمن ابراز امیدواری در پیگیری روند پرونده شهید ستار بهشتی و معرفی و محاکمه علنی عاملین و عامرین این جنایت اوین سالگرد شهادت این کارگر شهید راه آزادی، آزادی خواهی و عدالت را به مادر عزیز داغدیده و خانواده درد ورنج کشیده وی و همچنین تمام آزادی خواهان ایران وجهان علی الخصوص طبقه کارگر تسلیت عرض می‌نمایم.

زندانی سیاسی

رضا شهابی ذکریا (عضو هیات مدیره سندیکای کرگران شرکت واحد تهران و حومه)

بند ۳۵۰ اوین
Balatarin

نگذاریم که قلبشان از تپش باز ایستد

هرانا - ۲۵ تن از زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر کرج ضمن نامه‌ای در مورد رسیدگی به وضعیت زندانیان سیاسی بیمار می‌گویند: "اهمیت این مساله و از آنجا ناشی‌ می‌شود که این زندانیا‌ن علاوه بر تحمل احکام ظالمانه می‌باید درد و رنج و بیماری را نیز تحمل نمایند و این رنج مضاعف با محدود بودن امکانات بهداشتی و درمانی و دارویی در پاره‌ای موارد ابعاد مصیبت واری به خود می‌گیرد."

متن کامل این نامه را در زیر می‌خوانید:

زندانیان سیاسی و عقیدتی‌ که از بیماری‌های مختلف در رنج و عذاب هستند و تلاش و پیگیری جهت آزادی و کاستن آلام آن‌ها همواره در اولویت کاریه فعالان سیاسی و حقوق بشری بوده است.

اهمیت این مساله و از آنجا ناشی‌ می‌شود که این زندانیا‌ن علاوه بر تحمل احکام ظالمانه می‌باید درد و رنج و بیماری را نیز تحمل نمایند و این رنج مضاعف با محدود بودن امکانات بهداشتی و درمانی و دارویی در پاره‌ای موارد ابعاد مصیبت واری به خود می‌گیرد.

مرگ زنده یاد هدی صابر، محسن دکمه‌چی‌، افشین اسانلو و ... در گذشته نه‌چندان دور گواه این مدعاست،

نقطه اوج نگرانی‌ و این تأسف آنجائی است که برخی زندانیان سیاسی و عقیدتی‌ همچون آقایان امان الله مستقیم، ماشالله حائری و ... علی رغم داشتن مجوز عدم تحمل کیفر از پزشکی قانونی مجبور به گذراندن ایام در شرایط سخت زندان می‌باشند، که انتظاری می‌رود مسئولان ذیربط با نگاهی‌ انسانی‌ همراه با تدبیر و عقلانیت مقدمات آزادی این عزیزان را فراهم نمایند.

ما جمعی‌ از زندانیا سیاسی عقیدتی‌ زندان رجای شهر کرج ضمن حمایت از کمپین نجات بیماران از دیگر تلاشگران سیاسی و حقوق بشری نیز در خواست می‌نمایم در این زمینه اقدامات انسان دوستانه خود را افزایش بخشند.

آری نگذاریم که قلبشان از تپش باز ایستد.

۱- عفیف نعیمی

۲- بهروز توکلی

۳- وحید تیزفهم

۴- سعید رضایی

۵- لقمان مرادی

۶- کامران رحیمیان

۷- کیوان رحیمیان

۸- عزیز سمندری

۹- آیت مهر علی‌‌بیگلو

۱۰- لطیف حسنی

۱۱- کورش زیاری

۱۲- فرهاد سهندژ

۱۳- فواد سهندژ

۱۴- سیامک صدری

۱۵- فرهمند سنائی

۱۶- فرهاد صدقی

۱۷- شاهرخ طائف

۱۸- رامین زیبائی

۱۹- شاهین نگاری

۲۰- کمال کاشانی

۲۱- میثاق یزدان‌نژاد

۲۲- جعفر اقدامی (شاهین)

۲۳- ناصح یوسفی

۲۴- افشین با ایمانی

۲۵- عباس بادفر
Balatarin

اسامی زندانیان محروم از مرخصی در اوین و رجایی شهر

هرانا - طی سالهای اخیر و با شدت گرفتن نگاه امنیتی شاهد افزایش برخورد ها و بازداشت های گسترده از سوی نهادهای اطلاعاتی-امنیتی در فضای عمومی کشور بودیم. طی سالهای اخیر نقطه ی اوج این برخورد ها به حوادث مربوط به انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ برمیگردد که با اوج گیری اعتراضات مردمی ایران در قالب جنبش سبز، بازداشت گسترده ی تظاهرات کنندگان و معترضان اجتماعی، سیاسی و... زندانیان بسیاری را روانه ی زندانهای کشور نمود. طی این سالها همواره اعتراض زندانیان در مورد عدم رعایت حداقل اصول استاندارد با زندانیان از سوی مراجع قوه قضاییه و سازمان زندانهای کشور ادامه داشت، محرومیت از دسترسی به تلفن، ملاقات حضوری و مرخصی عمده ترین دلیل این اعتراضات بوده است.



علیرغم تاکید آیین نامه ی سازمان زندانهای کشور (اصلاحی ۸۹/۲/۲۱ -بخش مرخصی زندانیان - ماده ۲۱۳) که استفاده از مرخصی را امری در جهت تحکیم مبانی و روابط خانوادگی و اجتماعی زندانیان، رفع مشکلات ضروری فردی، خانوادگی و قضایی تلقی میکند، اما در تبصره ی این ماده، مرخصی را نه به عنوان یک حق بلکه به عنوان امتباز اعطایی از سوی مسولان زندان عنوان میدارد. تبصره ای که به عقیده ی بسیاری در تضاد با استدلالهای موجود در متن ماده به عنوان دلیل اعطای مرخصی است. همین امر موجبات اعتراض گسترده ی زندانیان، خانواده های آنان و نهاد های حقوق بشری در عدم اعطای مرخصی در طولانی مدت را فراهم می آورد و با وجود چنین تبصره ای بسیاری از زندانیان زندان اوین و رجایی شهر سالهای طولانی از قرار گرفتن در کنار خانواده ی خود و اجتماع محروم ماندند و چه بسا به دلیل سکونت خانواده های بسیاری از آنها در شهر های دیگر کشور و دوری راه از امکان دیدار هفتگی نیز برخوردار نبودند. حسین اصغری و ماهان محمدی دو نمونه برجسته این موضوع هستند که بیش از ۵ سال بدون استفاده از مرخصی در زندان محبوس ماندند. 

در زیر خبرگزاری هرانا اقدام به جمع آوری اسامی تعدادی از زندانیان زندان اوین و رجایی شهر نموده است (بر اساس مدت سپری شده محکومیت) که مدت بیش از یکسال است که امکان اعزام به مرخصی را نیافته اند. 
*ارایه حکم صادره زندانیان به منظور مقایسه آن با ماده ۲۱۴ آیین نامه سازمان زندانها است که در آن به شرایط اعطای مرخصی به زندانیان اشاره نموده است. 
*ماده ۲۱۴ آیین نامه سازمان زندانها: الف: محکومین به حبس تا ۱۵ سال باید یک ششم از مدت حبس و محکومین بیش از ۱۵ سال و حبس ابد حداقل سه سال از مدت حبس خود را سپری کرده باشند.] تا امکان استفاده از مرخصی را بیابند [

اسامی زندانیان محروم از مرخصی در اوین و رجایی شهر به ترتیب حروف الفبا:

۱.            احمد قرچه، محکوم به ده سال مدت سه سال و پنج ماه از مرخصی محروم است.

۲.            اسماعیل برزگری، محکوم به هفت سال و شش ماه مدت دو سال و شش ماه از مرخصی محروم است.

۳.            افشین کرم پور، محکوم به هفت سال مدت دو سال و سه ماه از مرخصی محروم است.

۴.            افشین بایمانی، محکوم به ابد مدت دوازده سال از مرخصی محروم است.

۵.            امید بهروزی، محکوم به هفت سال مدت دو سال و سه ماه از مرخصی محروم است.

۶.            امید زارعی نژاد، محکوم به سه سال مدت دو سال از مرخصی محروم است.

۷.            امید کوکبی، محکوم به ده سال مدت دو سال و هشت ماه از مرخصی محروم است.

۸.            امیر اسلامی، محکوم به هفت سال مدت دو سال و سه ماه از مرخصی محروم است.

۹.            امیر خرم، محکوم به هشت سال مدت دو سال از مرخصی محروم است.

۱۰.         امیر درستی، محکوم به ده سال مدت دو سال از مرخصی محروم است.

۱۱.         امیر مولادوست، محکوم به چهار سال مدت دو سال از مرخصی محروم است.

۱۲.         امیر میرزا حکمتی، محکوم به ده سال مدت دو سال و یک ماه از مرخصی محروم است.

۱۳.         امیرخسرو دلیرثانی، محکوم به چهار سال مدت سه سال و ده ماه از مرخصی محروم است.

۱۴.         باتیر شاه محمد اف، محکوم به بیست سال مدت چهار سال و سه ماه از مرخصی محروم است.

۱۵.         بهروز توکلی، محکوم به بیست سال مدت چهار سال از مرخصی محروم است.

۱۶.         بهزاد عباسی، محکوم به ده سال مدت چهار سال و ده ماه از مرخصی محروم است.

۱۷.         پیروز منصوری، محکوم به هفده سال مدت هفت سال از مرخصی محروم است.

۱۸.         پیمان کاس نژاد، محکوم به سه سال مدت دو سال و سه ماه از مرخصی محروم است.

۱۹.         جمال الدین خانجانی، محکوم به بیست سال مدت چهار سال از مرخصی محروم است.

۲۰.         چاری محمد مراد اف، محکوم به بیست و یک سال مدت چهار سال و سه ماه از مرخصی محروم است.

۲۱.         حسن سی سختی، محکوم به حبس ابد مدت پنج سال و سه ماه از مرخصی محروم است.

۲۲.         حمید کرواسی، محکوم به سه سال مدت یک سال و سه ماه از مرخصی محروم است.

۲۳.         حمیدرضا درخشنده، محکوم به هفت سال مدت دو سال و سه ماه از مرخصی محروم است.

۲۴.         حمیدرضا مرادی، محکوم به نه سال مدت دو سال و سه ماه از مرخصی محروم است.

۲۵.         خالد حردانی، محکوم به ابد مدت دوازده سال از مرخصی محروم است.

۲۶.         خالد فریدونی، محکوم به ابد مدت چهارده سال از مرخصی محروم است.

۲۷.         داود اسدی، محکوم به هفت سال مدت یک سال و ده ماه از مرخصی محروم است.

۲۸.         رامین تنباکوچی، محکوم به سه سال مدت یک سال و دو ماه از مرخصی محروم است.

۲۹.         رحمان قهرمانپور، محکوم به سه سال مدت دو سال و شش ماه از مرخصی محروم است.

۳۰.         رسول حیدرزاده، محکوم به هفت سال مدت دو سال و پنج ماه از مرخصی محروم است.

۳۱.         رضا انتصاری، محکوم به هشت سال مدت دو سال و سه ماه از مرخصی محروم است.

۳۲.         رمضان ساعدی، محکوم به هشت سال مدت هفت سال و ده ماه از مرخصی محروم است.

۳۳.         سالار ستوده، محکوم به ده سال مدت یک سال و هفت ماه از مرخصی محروم است.

۳۴.         سروش ثابت، محکوم به دو سال مدت یک سال و سه ماه از مرخصی محروم است.

۳۵.         سعید حایری، محکوم به دو سال مدت یک سال و دو ماه از مرخصی محروم است.

۳۶.         سعید متین پور، محکوم به هشت سال مدت پنج سال و دو ماه از مرخصی محروم است.

۳۷.         سعید مدنی، محکوم به سه سال و شش ماه مدت دو سال از مرخصی محروم است.

۳۸.         سعید تیزفهم، محکوم به بیست سال مدت چهار سال از مرخصی محروم است.

۳۹.         سعید رضایی، محکوم به بیست سال مدت چهار سال از مرخصی محروم است.

۴۰.         سعید ماسوری، محکوم به ابد مدت دوازده سال از مرخصی محروم است.

۴۱.         سیامک قادری، محکوم به چهار سال مدت سه سال و چهار ماه از مرخصی محروم است.

۴۲.         سید احمد هاشمی، محکوم به پنج سال مدت یک سال و شش ماه از مرخصی محروم است.

۴۳.         سیف الله سه گانی، محکوم به ابد مدت دوازده سال از مرخصی محروم است.

۴۴.         سینا عظیمی، محکوم به پنج سال مدت یک سال و هشت ماه از مرخصی محروم است.

۴۵.         شاهین دادخواه، محکوم به هفت سال مدت دو سال و هشت ماه از مرخصی محروم است.

۴۶.         صالح کهن دل، محکوم به ده سال مدت پنج سال از مرخصی محروم است.

۴۷.         عباس دادفر، محکوم به پنج سال مدت پنج سال از مرخصی محروم است.

۴۸.         عبدالرضا قنبری، محکوم به ده سال مدت سه سال و نه ماه از مرخصی محروم است.

۴۹.         عبدالفتاح سلطانی، محکوم به سیزده سال مدت دو سال و سه ماه از مرخصی محروم است.

۵۰.         عفیف نعیمی، محکوم به بیست سال مدت چهار سال از مرخصی محروم است.

۵۱.         علی سلانپور، محکوم به پنج سال مدت دو سال و یازده ماه از مرخصی محروم است.

۵۲.         علی زاهد، محکوم به حبس ابد مدت پنج سال و شش ماه از مرخصی محروم است.

۵۳.         علیرضا احمدی، محکوم به چهار سال مدت یک سال و چهار ماه از مرخصی محروم است.

۵۴.         علیرضا سیدیان، محکوم به چهار سال مدت یک سال و نه ماه از مرخصی محروم است.

۵۵.         غلامرضا حسینی، محکوم به نه سال و نیم مدت سه سال از مرخصی محروم است.

۵۶.         فرشید فتحی، محکوم به شش سال مدت سه سال از مرخصی محروم است.

۵۷.         فرشید یدالهی، محکوم به هفت سال مدت دو سال و سه ماه از مرخصی محروم است.

۵۸.         فرهاد اطلسی، محکوم به ده سال مدت پنج سال و یک ماه از مرخصی محروم است.

۵۹.         فواد خانجانی، محکوم به چهار سال مدت دو سال از مرخصی محروم است.

۶۰.         کامران ایازی، محکوم به شش سال مدت دو سال و هشت ماه از مرخصی محروم است.

۶۱.         کامران رحیمیان، محکوم به پنج سال مدت سه سال از مرخصی محروم است.

۶۲.         کامران مرتضایی، محکوم به پنج سال مدت دو سال از مرخصی محروم است.

۶۳.         کریم معروف عزیز، محکوم به ابد مدت پانزده سال از مرخصی محروم است.

۶۴.         کیوان رحیمیان، محکوم به پنج سال مدت چهار سال از مرخصی محروم است.

۶۵.         کیوان صمیمی، محکوم به شش سال مدت چهار سال از مرخصی محروم است.

۶۶.         مجید اسدی، محکوم به چهار سال مدت دو سال و دو ماه از مرخصی محروم است.

۶۷.         محمد ابراهیمی، محکوم به پنج سال مدت سه سال از مرخصی محروم است.

۶۸.         محمد انوشه ای، محکوم به پنج سال مدت چهار سال از مرخصی محروم است.

۶۹.         محمد نظری، محکوم به ابد مدت نوزده سال از مرخصی محروم است.

۷۰.         محمدامین هادوی، محکوم به شش سال مدت دو سال از مرخصی محروم است.

۷۱.         محمدحسن یوسف پور سیفی، محکوم به پنج سال مدت یک سال و دو ماه از مرخصی محروم است.

۷۲.         مختار صالحی، محکوم به ده سال مدت دو سال و دو ماه از مرخصی محروم است.

۷۳.         مسعود صادقی، محکوم به شش سال مدت یک سال و شش ماه از مرخصی محروم است.

۷۴.         مصطفی دانشجو، محکوم به هفت سال مدت دو سال و سه ماه از مرخصی محروم است.

۷۵.         مصطفی نیلی، محکوم به سه سال مدت دو سال از مرخصی محروم است.

۷۶.         مهرداد پناهی، محکوم به سه سال مدت یک سال و شش ماه از مرخصی محروم است.

۷۷.         مهرداد سرجویی، محکوم به سه سال مدت دو سال و شش ماه از مرخصی محروم است.

۷۸.         میثاق یزادن نژاد، محکوم به دوازده سال مدت شش سال از مرخصی محروم است.

۷۹.         ناصح یوسفی، محکوم به هشت سال مدت شش سال و ده ماه از مرخصی محروم است.

۸۰.         نورمحمد قویدل، محکوم به پنج سال مدت چهار سال از مرخصی محروم است.

۸۱.         یعقوب ملکی، محکوم به ده سال مدت سه سال و هفت ماه از مرخصی محروم است.

Balatarin