چهارشنبه

مسئولان خواهان خطرناک شدن وضعيت نسرين ستوده هستند


رادیو زمانه - رضا خندان، همسر نسرين ستوده گفته است که مسئولان به هيچ کدام از خواسته‌های همسرش که ۱۲ روز است در اعتصاب غذا به‌سر می‌برد توجهی نمی‌کنند.

کمپين بين‌المللی حقوق بشر در ايران شب گذشته، سه‌شنبه نهم آبان‌ماه گفت‌وگويی با رضا خندان، همسر نسرين ستوده وکيل زندانی در ايران انجام داده که در آن آخرين وضعيت اين زندانی سياسی که همچنان در اعتصاب غذا به‌سر می‌برد مورد پرسش قرار گرفته است.

رضا خندان با وخيم خواندن همسرش به اين کمپين گفت: "تصورم من اين است که مسئولان نه تنها تلاشی برای شکستن اعتصاب غذای نسرين نمی‌کنند بلکه بدشان هم نمی‌آيد که او کارش به جای خطرناک بکشد و همچنان اعتصابش را ادامه دهد."

وی افزود: "مسئولان در اين مدت نه تنها به يکی از خواسته‌های نسرين عمل نکرده‌اند بلکه حتی از ملاقات حضوری بچه‌هايش با نسرين در روز يکشنبه خودداری کردند."
 
رضا خندان: مسئولان در اين مدت نه تنها به يکی از خواسته‌های نسرين عمل نکرده‌اند بلکه حتی از ملاقات حضوری بچه‌هايش با نسرين در روز يکشنبه خودداری کردند

به گفته رضا خندان اگر اعضای خانواده نسرين ستوده اجازه ديدار او را داشتند شايد می‌توانستند او را از ادامه اعتصاب منصرف کنند.

نسرين ستوده، وکيل و فعال حقوق بشر در اعتراض به وضعيتش در زندان از روز چهارشنبه ۲۶ مهرماه دست به اعتصاب غذای تر زده است.

تحت فشار قرار دادن خانواده‌اش، ممنوع از خروج کردن دختر ۱۲ ساله‌اش، نداشتن حق هيچ‌گونه ملاقاتی با مادرش از يک سال گذشته، نداشتن حق ملاقات حضوری با همسر و فرزندانش و عدم اجازه از تماس تلفنی از جمله اعتراض‌های اين وکيل زندانی است.

رضا خندان که در ملاقات روز يکشنبه خود متوجه شده است نسرين ستوده را از بهداری به سالن ملاقات آورده‌اند وضعيت جسمانی همسرش نامساعد توصيف کرد و گفت وی "بيش از حد تصور وزنش کم شده است."

رضا خندان گفت: "در بدو ورود به سالن ملاقات يکی از مسئولان زندان با من صحبت کرد که نسرين را تشويق کنم که اعتصابش را بشکند اما چطور می توانستيم پشت شيشه و تلفنی او را در عرض چند دقيقه ترغيب به شکستن اعتصاب کنيم."

وی بار ديگر با بيان اينکه برای انصراف همسرش از ادامه اعتصاب می‌بايست ملاقات حضوری داده شود، گفت: "نسرين بيش از سه ماه است که از ملاقات حضوری محروم است."

همسر نسرين ستوده گفت: "اگر به بچه‌هايش و من اجازه داده می‌شد که کنار نسرين بنشينيم و حضوری دلداريش دهيم حتما اثرگذاريش بيشتر بود تا از پشت شيشه و تلفنی و در سالن شلوغی پر از زندانيان و خانواده‌های ديگر."

رضا خندان افزود: "آنقدر اين وضعيت را ادامه می‌دهند تا به مرحله خطرناک زندانی برسد والا برداشتن کوچک‌ترين قدم برای تشويق او به شکستن اعتصاب برای آنها سخت نيست."

نسرين ستوده، وکيل و فعال حقوق بشر ۱۳ شهريورماه ۱۳۸۹ بازداشت شد و به ۱۱ حبس تعزيری، ۲۰ سال محروميت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعيت از خروج از کشور، محکوم شد. زندان او در دادگاه تجديدنظر به شش سال کاهش يافت.

او بارها در طول اين دو سال به دليل شرايطش در زندان دست به اعتصاب غذای خشک و تر زده است.
پارلمان اروپا روز جمعه پنجم آبان‌ماه (۲۶ اکتبر) جايزه ساخاروف که نمونه اروپايی جايزه صلح نوبل است را به نسرين ستوده و جعفر پناهی، فيلمساز ايرانی اهدا کرد.

نسرين ستوده پيش از آن نيز برنده جايزه حقوق بشر سازمان حقوق بشر بين‌الملل در سال ۲۰۰۸ شده بود.
Balatarin

اعتصاب غذای ۹ زندانی سیاسی زن در اوین در اعتراض به یورش گارد ویژه


کلمه  :تا کنون ۹ نفر از زندانیان سیاسی زن از جمله بهاره هدایت، نازنین دیهیمی، ژیلا بنی یعقوب، شیوا نظرآهاری، مهسا امرآبادی، حکیمه شکری، ژیلا کرم زاده مکوندی، نسیم سلطان بیگی و راحله زکایی در اعتراض به این اقدام ماموران حفاظت -اطلاعات زندان دست به اعتصاب غذا زدند....در پی یورش نیروهای گارد یگان حفاظت زندان اوین به بند زندانیان زن سیاسی که با هتک حرمت و آزار آنها همراه بود، تعدادی زندانیان این بند دست به اعتصاب غذای دسته جمعی زده اند.
به گزارش خبرنگار کلمه، حمله کنندگان به بند بانوان که شامل حدود ۲۰زن از نیروهای گارد یگان حفاظت زندان اوین بودند با ورود به حریم خصوصی و شخصی زندانیان سیاسی باعث بر هم زدن نظم و سلب آسایش آنان شده و پس از یورش به بند سیاسی بانوان زندانیان را به شکل توهین آمیزی بازرسی بدنی کردند.

 اعتراض فائزه هاشمی

این اقدام با واکنش اعتراضی فائزه هاشمی که در حال حاضر نماینده و وکیل بند زندانیان و سایر زندانیان سیاسی زن است، مواجه شد.

براساس این گزارش، ماموران حفاظت سپس زندانیان سیاسی را به حیاط کوچک بند هدایت کرده و برای ساعتی همه زندانیان سیاسی را در فضای کوچک و نامناسب محبوس کرده و شروع به تفتیش وسایل شخصی آنان کردند که این حرکت با واکنش زندانیان زن روبرو شد.

شعار یا حسین میرحسین زندانیان

برای نشان دادن اعتراض خود به ماموران امنیتی و حفاظتی زندان اقدام به سر دادن شعار “یا حسین میر حسین”، “مرگ بر دیکتاتور”، “موسوی زنده باد کروبی پاینده باد” و سرودهای “ای ایران”، “یار دبستانی” و “نه خارم نه خاشاک” کردند.

این یورش  هم چنین با واکنش اعتراضی زندانیان از جمله اعتصاب غذای جمعی از این زنان سیاسی همراه شده است.

 اعتصاب غذای  ۹ زندانی سیاسی

تا کنون ۹نفر از زندانیان سیاسی زن از جمله بهاره هدایت، نازنین دیهیمی، ژیلا بنی یعقوب، شیوا نظرآهاری، مهسا امرآبادی، حکیمه شکری، ژیلا کرم زاده مکوندی، نسیم سلطان بیگی و راحله زکایی در اعتراض به این اقدام ماموران حفاظت -اطلاعات زندان دست به اعتصاب غذا زدند.

زندانیان سیاسی زن خواستار عذرخواهی رسمی رییس زندان اوین و مسوولان اداره حفاظت این زندان و همچنین ارایه ضمانت هایی از سوی آنان مبنی بر عدم تکرار چنین رفتارهای شده اند.

 نام مامورانی که هتک حرمت کردند چیست؟

به گفته تعدادی از زندانیان دردی زاده و سلامی از جمله مامورانی هستند که با شیوه های غیراخلاقی و توهین آمیز در هنگام تفتیش بدنی، اقدام به آزار بدنی زندانیان کرده اند.

بند بانوان زندان اوین تنها بندی است که زندانیان زن در آن نگهداری می شوند و اتهام این زندانیان، سیاسی است.

گفته می شود پس از شروع به کار علی اشرف رشیدی به عنوان رییس زندان اوین فشارها به زندانیان سیاسی افزایش یافته است. این فشارها طی هفته های گذشته با سخت گیری برای اعزام و درمان زندانیان سیاسی، بازرسی های بدنی در هنگام خروج و ورود و اجازه دخالت ماموران امنیتی در امور زندان تشدید و این امر سبب نارضایتی و نگرانی زندانیان سیاسی شده است.

Balatarin

صحبتهایی که سالن صلح لاهه را همراه با بهت و ناباوری به لرزه در آورد!


Iran Tribunal - شما در سال 1981 شش ماه در زندان شدید چه اتفافی افتاد؟ من بعد از تظاهرات 30 خرداد در تهران دستگیر کردم. ما اطلاعیه ها را می گرفتیم و دست نویس می کردیم و به همدیگر می دادیم. او فامیل من بود بعد از دستگیری اسم مرا داد و من هم دستگیر شدم. این فرد را به کمیته نازی آباد برده بودند. روزی دنبال من آمدند. من در منزل نبودم و دست نوشته ها و کتاب هایم بردند. خواهر مرا هم همراه با خودشان بردند و به مادرم گفتند هر موقع مهدی خودش را معرفی کرد او را آزاد می کنیم.
چرا خواهر شما در زندان بستری شد؟ بعد از دستگیری من، خواهرم امید داشت آزاد شود. اما بازجو به او گفته بود نه تنها آزادت نمی کنیم، بلکه اعدام خواهید شد. این مساله خواهرم دچار شوک شدید کرد. هنگامی که به سلول برگشت احساس خفگی بر او دست داد به طوری که زنان زندانی فریاد می زدند مرد و مرد. پاسداران خواهر مرا به بیمارستان بردند و صبح برگرداندند. اما این شوک هرگز خواهرم را رها نکرد. چه مدتی خواهر شما را در زندان نگه داشتند؟ یک روز بیش تر نبود که آزاد شد.
مرا به کمیته نازی آباد بردند. ما را هفت روز در آن جا نگاه داشتند. دلیل اش این بود که در زندان اوین جا نبود. بعد چند روز در راهروهای اوین بودم. بعد به بند بردند و این مدت شش ماه طول کشید.
شما دربارجویی هایتان گفته بودید کاره ای نیستید؟ به نوعی خود را تواب نشان می دادید؟ بلی، من باورم این بود که من هیچ کاری نکرده بودم و واقعیت را می گفتم. شاید این را بیش تر عنوان می کردم که من با سیاست کاری ندارم و خوشم نمی آید آزادم کنند. این مساله را برخی زندانیان پیش می گرفتند و با تواب نشان دادن خود، شاید آزاد شوند.
شما چگونه اثبات کردید که طرفدار حکومت هستید؟ یک بار مرا صدا کردند و گفتند توبه کردید؟ گفتم بله. آیا حاضرید در اعدام افراد شرکت کنید؟ گفتم بله. 
فکر می کردم با این سئوالات مرا آزاد خواهند کرد. اما متاسفانه من و یکی دیگر که در آن بند بودیم بردند و چند نفر را نیز را از اتاق های دیگر آوردند. به ما کلاهی داده بودند روی چشم خود بکشیم اما ما از زیر کلاه بیرون را می دیدیم. این جمع بیش تر و بیش تر شد. ما را به یک اتاقی بردند و بعد سوار مینی بوس کردند . بردند محلی که اعدام می کنند. من فکر می کردم هم چانان دارند بلوف می زنند. هرگز فکر نمی کردم این ها اسلحه به دست ما بدهند. صحنه ای دیدم که پاسدارها با ماسک ایستاده بودند. ما هم پشت پاسدارها ایستادیم.
ممکن است توضیح بدهید تقریبا چن نفر بودید؟ فکر می کنم حدود صد نفر بودیم. سه مینبی بوس پر بود که بسیاری هم ایستاده بودند. ما که پشت پاسدارها ایستاده بودیم به ما گفتند چشم بندهایمان را باز کنیم. من سعی می کردم خودم را کنترل کنم. اما توان دیدن صحنه را نداشتم. آن کسانی که آوردند قرار بود اعدام شوند. آن ها را چند متری روبروی جلو پاسدارها قرار دادند. 
چند نفر قرار بود اعدام شوند؟ از سمت چپ 7 یا 8 نفر را دیدم. اما از سمت راست تا چشم کار می کرد اعدامی ها ایستاده بودند. آیا زن و مرد با هم بودند؟ بلی با هم بودند. آیا سن آن ها حدس زدید؟ بلی. من پشت آن پاسداری که ایستاده بودم مردی روبرویش بود که یک طرفش دختری بود و آن طرفش یک پسر بچه بود. واقعا بچه بود. دختر هم کوچک بود اما روسری سرش بود نمی توانم بگویم چند سالش بود. سه چهار نفر (بغض و گریه شاهد) و سکوت مطلق در سالن! 
قاضی: آیا قادر هستید، ادامه دهید؟ بلی. این تصویر بیست و هشت سال است که در مقابل چشمانم قرار دارد. دو نفر دیگر را دیدیم که واقعا بیش از 15 سال نداشتند. دختری بود که با همان صدای لرزانش به سازمانش درود می فرستاد.
بعد چه اتفاقی افتاد؟ گروه شما که در پشت پاسداران ایستاده بودید، می توانید توضیح دهید چه اتفاقی افتاد؟ بلی. مدتی گذشت که به ما گفتند به طرف پاسداران برویم. در همان حال در ردیف ما برخی افتادند و ما جلو رفتیم و به پاسدارها رسیدیم. گفتند دست مان را روی دست پاسدار بگذاریم و ماشه را بکشیم. من هم همین کار را کردم و بعد قرآن خواندند. سپس دستور شلیک آمد و شلیک شد. بعد آن پاسدار به من گفت چرا فشار ندادید. من عقب رفتم. کسی جلو رفت و به اعدامی ها تیر خلاص زد. تعداد اعدامی ها خیلی زیاد بود. آن هایی که نتوانسته بودند جلو بروند وادارشان کردند جنازه ها در خون غلتیده را به کامیون ها بگذارند. آن ها دو نفری دست و پای اعدام شده گان را می گرفتند و درون کامیون می انداختند. بعد ما را سوار مینی بوس ها کردند. چشمان ما باز بود. همه مات و مبهوت بودیم. برخی لباس هایشان خونی بود. چون آن ها اعدامیان را به کامیون انداخته بودند.
من باور مذهبی دارم و آدم مذهبی هستم. یک بار هنگامی که نماز می خواندم تنها کسی که می دانست به من چه گذشته است همان خدایی ست که در بالاست. در این حالت آن قدر گریه و زاری کردم که دیگر یاد نمی آید چه اتفاقی افتاد. بعد از آن برای خودم یک دیوار کشیدم که هنوز هم آن را دارم.
قاضی: آیا مطلب دیگری هست که بگویید لطفا بفرمایید؟ این اتفاقی که برای من افتاد یک تجاوز روحی بود. این تجاوز، مانند هر تجاوز دیگر، آن چنان به روح و اعماق وجود انسان می نشیند که هرگز التیام پیدا نمی کند. من آدمی شده بودم که دستش به خونی کسی آلوده است؛ دستیار قاتلی شدم تا یک انسان آزادی خواه کشته شود. این درد را تا آخر عمرم با خودم دارم و خواهم داشت.

پس از پایان سئوال و جواب از این شاهد، سالن به حدی منقلب شده بود که وقت ناهار داده شد. البته همه می دانند که مهدی و مهدی ها، نه تنها مقصر نیستند، بلکه قربانی یک سیستم تبه کار و جنایت کار هستند. بنابراین، مقصر اصلی و واقعی آن سیستم و حکومتی است که انسان ها را به این روزگار سراسر از هراس و نگرانی و عذاب وجدان دچار می کند. بنابراین، تنها راه رهایی از این وضعیت، تلاش و مبارزه بی وقفه در جهت سرنگونی کلیت این حکومت جهل و جنایت و ترور و لغو هرگونه شکنجه روحی و جسمی و برچیده شدن زندان های سیاسی در جامعه ایران است. 
بی شک، با سرنگونی این حکومت جانی و برقراری یک جامعه آزاد و برابر و انسانی، اندکی از زخم های عمیق و وسیع ستم دیدگان، داغ دیدگان و جان بدربردگان از کشتارهای جمهوری اسلامی و همه آسیب دیدگان جامعه ایران، تسکین پیدا خواهد کرد. مهدی نیز همین راه را انتخاب کرده است!
Balatarin

بازداشت عرفان احسانی، شهروند بهائی


کمیته گزارشگران حقوق بشر-عرفان احسانی، شهروند بهائی ساکن سنگسر(از توابع سمنان) روز گذشته برای اجرای حکم یک سال حبس تعزیری بازداشت و به زندان مرکزی سمنان منتقل شد.

ماموران امنیتی در حالی اقدام به بازداشت این شهروند بهائی کردند، که حکم دادگاه تجدید نظر هنوز به وی ابلاغ نشده است. ‫احسانی در دوم اردیبهشت‌ماه امسال بازداشت و پس از دو هفته با قرار وثیقه‌ی 50 میلیون تومانی آزاد شده بود. وی پیشتر نیز در دی‌ماه سال نود احضار شده بود. دادگاه انقلاب سمنان وی را به اتهام "تبلیغ علیه نظام" به یک سال حبس تعزیری محکوم کرده است.

لازم به ذکر است که ترانه ترابی همسر این شهروند بهائی، از چندی قبل در بند نسوان زندان سمنان در حال سپری کردن محکومیت 20 ماهه‌ی خود است. همچنین فرزند چند ماهه‌ی این زوج بهائی در زندان به همراه مادرش نگهداری می‌شود.
Balatarin

ممانعت مسئولین زندان از اعزام فواد خانجانی به بیمارستان


خبرگزاری هرانا - باوجود اخذ مجوزهای لازم مسئولین زندان رجایی شهر همچنان از اعزام فواد خانجانی به بیمارستان امتناع می‌کنند.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، فواد خانجانی دانشجوی محروم از تحصیل بهایی و زندانی عقیدتی زندان رجایی شهر کرج از نوعی کیست در ناحیه شکم رنج می‌برد که هنگام فعالیت موجب درد و خونریزی از ناف وی می‌گردد.

این زندانی عقیدتی که از شرایط وخیمی رنج می‌برد با اینکه مدت‌ها پیش موفق به اخذ تمام مجوزهای ضروری برای اعزام به بیمارستان گردیده است، همچنان با ممانعت مسئولین زندان رجایی شهر کرج به بهانه کمبود نیرو مواجه است.

فواد خانجانی در ۲۷ دی ماه سال ۹۰ برای اجرای محکومیت ۴ ساله، خود را به شعبه اجرای احکام زندان اوین معرفی کرد.

وی در شعبه ۲۸دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به چهار سال حبس تعزیری محکوم شده بود که این حکم عینا در شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر به ریاست قاضی موحد تایید شده است.

پدربزرگ فواد خانجانی نیز، جمال‌الدین خانجانی یکی از مدیران جامعهٔ بهائی است که در حال سپری کردن محکومیت ۲۰سالهٔ خود در زندان رجائی شهر کرج می‌باشد.

این دانشجوی محروم از تحصیل، پیش‌تر به علت اعتقاد به دیانت بهایی از سازمان مدیریت صنعتی در اصفهان اخراج گردیده بود.

بررسی موارد حقوقی نقض شده در این گزارش:

•    بخش دوم ماده ۲۲ کنوانسیون حقوق زندانیان: زندانیان بیماری که نیاز به معالجات ویژه و تخصصی دارند باید به موسسات تخصصی یا بیمارستان‌های غیرنظامی در خارج زندان منتقل شوند. بیمارستان مورد اشاره باید تجهیزات لازم، تخت کافی، لوازم دارویی مناسب و پزشک متخصص و آموزش دیده برای مراقبت‌های پزشکی و درمانی از زندانی بیمار را داشته باشد.

•    ماده ۱۰۳ آئین‎نامه اجرایی سازمان زندان‌ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور: در موارد ضروری خروج محکوم از زندان برای معالجه بایستی با تایید بهداری زندان و اجازه رییس موسسه یا زندان و موافقت قاضی ناظر باشد. در موارد فوری محکومی بیمار به دستور پزشک یا بهداری زندان و اجازه رییس موسسه یا زندان یا جانشین او به بیمارستان اعزام می‌گردد و مراتب باید در اسرع وقت به صورت کتبی به قاضی ناظر گزارش شود.
Balatarin

بیانیه شش سازمان حقوق بشری و شیرین عبادی درباره محرومیت زندانیان از مراقبتهای پزشکی


جـــرس:شیرین عبادی برندۀ جایزۀ صلح نوبل به همراهی شش سازمان حقوق بشری اعلام کردند که قوۀ قضاییه و مسئولان زندانهای ایران باید به بدرفتاری با وکیل برجستۀ حقوق بشری نسرین ستوده خاتمه دهند. خانم عبادی و سازمان های حقوق بشری همچنین از مقامات ایران خواستند تا اجازه دهند تمام زندانیان مطابق با حقوق بین المللی حقوق بشر از مراقبت های پزشکی و ملاقات با خانواده برخوردار باشند.
به گزارش تارنمای « فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر»، سازمان های دیده بان حقوق بشر، عفو بین الملل، کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، گزارشگران بدون مرز، فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر، و جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران همراه با شیرین عبادی، باز از دولتمردان ایرانی خواستند تا احکام محکومیت فعالان مسالمت جو را لغو کنند و آنان را بدون قید و شرط آزاد نمایند.

شیرین عبادی گفت: «هیچ یک از روزنامه نگاران، وکلای حقوق بشری و مدافعان حقوق بشر که تنها برای فعالیت مسالمت آمیزشان بازداشت شده اند نباید در زندان باشند. زورگفتن به فرزند یک زندانی و محروم کردن وی از دیدار با خانواده اش و دسترسی به مراقبت پزشکی تنها باعث بدتر جلوه کردن ایران در چشم جهانیان می شود».

از زمان دستگیری نسرین ستوده در سال 1389، مقامات این وکیل حقوق بشری 47 ساله و مادر دو فرزند خردسال را بارها در حبس انفرادی نگهداشته اند و از ملاقات منظم و صحبت با خانواده اش محروم کرده اند. مقامات زندان در ایران، ظرف چند ماه گذشته مرتبا زندانیان سیاسی دیگر را نیز از ملاقاتهای منظم با نزدیکان خویش و دسترسی مناسب به درمان پزشکی محروم کرده اند.

رضا خندان همسر ستوده به گروه های حقوق بشری گفت که نسرین ستوده که از تاریخ 17 اکتبر 2012 (26 مهر 1391) دست به اعتصاب غذا زد، به بهداری زندان اوین منتقل شده است. وی گفت که اعتصاب غذای ستوده در واکنش به آزار و اذیت خانواده اش توسط مقامات و محدودیت بر حق ملاقات وی است. خانم عبادی و شش سازمان حقوق بشری گفتند: «ما جدأ از شرایط نسرین ستوده نگرانیم و مسئولیت های دولتمردان ایران را خاطرنشان می کنیم».

در روز 26 اکتبر 2012 (5 آبان 1391)، پارلمان اروپا اعلام کرد که جایزۀ آزادی اندیشۀ ساخاروف امسال را به نسرین ستوده و فیلمساز ایرانی جعفر پناهی اعطاء کرده است.

رضا خندان گفت که ستوده اعتصاب غذای خود را پس از شنیدن اینکه مقامات قوۀ قضاییه دختر 12 سالۀ وی را احضار کرده اند تا به وی تفهیم کنند که اجازۀ سفر به خارج از ایران را ندارد آغاز کرد. خندان گفت که ستوده احساس می کرد برای ابراز اعتراض خود به آزار و اذیت خانوادۀ خود توسط مقامات و عدم رعایت حق ملاقات خود جز دست زدن به اعتصاب غذا "چاره دیگری ندارد". ظرف سه ماه گذشته، مقامات زندان اوین از ملاقات حضوری فرزندان ستوده با وی جلوگیری کرده اند و به شدت امکان ارتباط تلفنی او از زندان را محدود کرده اند. آنها تقریبا یک سال است که از ملاقات نسرین ستوده با مادر و برادرش جلوگیری می کنند.

در ژانویۀ 2011 (دی 1389)، دادگاه انقلاب ستوده را به اتهامات "اقدام علیه امنیت ملی" و "تبلیغ علیه نظام" به 11 سال زندان محکوم و وی را از اشتغال به حرفۀ وکالت و سفر به خارج از کشور به مدت 20 سال محروم کرد. دادگاه تجدید نظر حکم زندان وی را به 6 سال و حکم محرومیت وی از حرفۀ وکالت و سفر به خارج را به 10 سال تقلیل داد. اما مطابق قوانین ایران، دادگاههای عمومی و انقلاب اختیار منع کردن وکلا از حرفۀ وکالت را ندارند و این امر در اختیار دادگاه انتظامی قضات است.

مسئولان زندان اوین از ملاقات منظم دو روزنامه نگار زندانی، ژیلا بنی یعقوب و مهسا امرآبادی، با همسرانشان که در زندان دیگری نگهداری می شوند، جلوگیری می کنند. سازمانهای حقوق بشری از منابع مطلع گزارشهایی دریافت کرده اند که ژیلا بنی یعقوب، که در حال گذراندن یک سال حبس در بند 350 زندان اوین است، از زمان زندانی شدن در سپتامبر 2012 (شهریور 1391) نتوانسته با همسر روزنامه نگار خود بهمن احمدی امویی ملاقات داشته باشد. امویی در حال سپری کردن محکومیت پنج سالۀ خود به اتهام "تبلیغ علیه نظام" و "توهین به رییس جمهور" در زندان رجایی شهر در 47 کیلومتری غرب تهران است.

مهسا امرآبادی حکم یک سال زندان را می گذراند و همسر روزنامه نگارش مسعود باستانی در حال گذراندن حکم شش سال زندان است؛ هر دو به جرایم امنیتی شامل "تبلیغ علیه رژیم" برای نوشتن مقالاتی در خصوص انتخابات ریاست جمهوری مورد مناقشۀ سال 1388 محکوم شده اند. مقامات ایرانی امرآبادی را در زندان اوین و همسرش را در زندان رجایی شهر نگهداری می کنند.

مقامات از دسترسی دو زندانی زن به نامهای بهاره هدایت و محبوبه کرمی به خدمات پزشکی مورد نیازشان جلوگیری می کنند. بنا به گزارش هایی که گروه های حقوق بشری از منابع خود دریافت کرده اند، مقامات از دسترسی محبوبه کرمی به مراقبتهای روانشناختی برای افسردگی شدید و فلج کننده خودداری می کنند. دادگاه انقلاب محبوبه کرمی را به اتهام های امنیتی به سه سال زندان محکوم کرده است. بهاره هدایت برای درمان مشکلات کلیوی و مجرای گوارشی از مرخصی برخوردار شد، اما پیش از بهبودی کامل مجبور شد به زندان بازگردد. او در حال حاضر محکومیت 10 سال زندان را به اتهامات مربوط به امنیت ملی سپری می کند.

مقامات قضایی ایران به طور منظم حق برخورداری از مشاورۀ حقوقی را برای زندانیان سیاسی مشکل تر کرده اند. بسیاری از وکلای برجسته حقوق بشری با اتهاماتی که مستقیما به دفاع از موکلینشان مربوط است در حال حاضر در زندان به سر می برند و این تاثیر بسیار وحشت آوری بر سایر وکلای دادگستری داشته است.

جاوید هوتن کیان در حال حاضر حکم 11 سال زندان به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی" را سپری می کند. مقامات ایرانی هوتن کیان را در اکتبر سال 2010 (مهر 1389) پس از اینکه در خصوص پروندۀ موکلش سکینه محمدی آشتیانی اطلاع رسانی کرد دستگیر کردند. محمدی آشتیانی در سال 2006 (1385) به اعدام به وسیله سنگسار محکوم شده بود، اما توجه بین المللی باعث شد که حکم وی معلق شود.

هوتن کیان از زمان دستگیری اش در سپتامبر 2010 (شهریور 1389)، بسیار کم از حق ملاقات برخوردار بوده و با وجود اینکه از بیماری بسیار جدی گوارشی رنج می برد، از خدمات پزشکی مناسب بهره مند نشده است.

در تاریخ 4 مارس 2012 (14 اسفند 1390)، وکیل برجستۀ حقوق بشری عبدالفتاح سلطانی مطلع شد که دادگاه انقلاب وی را به 18 سال زندان و 20 سال محرومیت از اشتغال به حرفۀ وکالت محکوم کرده است و وی را برای اجرای حکم زندانش به برازجان، در فاصله تقریبا 1200 کیلومتری جنوب تهران تبعید کرده است.

دادستان عبدالفتاح سلطانی را به "تبلیغ علیه نظام" و "اجتماع و تبانی علیه نظام" و "تشکیل یک گروه غیر قانونی" یعنی کانون مدافعان حقوق بشر که وی و شیرین عبادی با هم آن را تاسیس کرده بودند، متهم کرد. دادگاه تجدید نظر حکم زندان سلطانی را به 13 سال تقلیل داد اما محرومیت 20 سالۀ وی از اشتغال به حرفۀ وکالت را تایید کرد.

در ماه آوریل 2012(فروردین 1391)، دادگاه تجدید نظر حکم نه سال زندان محمد علی دادخواه، یک وکیل دیگر دادگستری را به اتهامات مربوط به مصاحبه با رسانه های خارجی و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر، تایید کرد. دادگاه همچنین محمدعلی دادخواه را به پرداخت جریمه و شلاق محکوم و وی را از اشتغال به وکالت و تدریس به مدت 10 سال محروم کرد.

محمد سیف زاده، وکیل حقوق بشری و یک عضو دیگر کانون مدافعان حقوق بشر، در حال سپری کردن محکومیت دو ساله خویش به اتهامات مشابه است، در حالیکه پرونده های دیگری نیز علیه وی در جریان است.

قوانین ایران و حقوق بین المللی مقرر می دارند که مقامات زندان باید به تمام زندانیان خدمات مناسب پزشکی ارائه کنند. بر اساس آیین نامه سازمان زندان های ایران، زندانیان در صورت لزوم باید به بیمارستانی خارج از محل زندان منتقل شوند. مقررات حداقل استاندارد برای رفتار با زندانیان مصوب سازمان ملل متحد مقامات را ملزم می کند که زندانیانی را که به درمان تخصصی نیاز دارند به موسسات تخصصی، شامل بیمارستان های عادی، اعزام کنند.

هم قوانین ایران و هم حقوق بین المللی مقامات زندان را ملزم به ارائۀ امکانات حداقلی به کلیۀ زندانیان و دادن اجازه ملاقاتهای منظم به آنان، شامل ملاقات های شخصی با اعضاء خانواده، و رفتارِ با عزت و احترام با آنان می دانند. میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، که ایران عضو متعاهد آن است، رفتار یا مجازات های غیر انسانی یا تحقیرآمیز را منع می کند.

Balatarin

همسر نسرین ستوده: مسولان بدشان هم نمی آید وضعیت نسرین به جای خطرناک بکشد


جـــرس: همسر نسرین ستوده، وکیل و فعال حقوق بشر که ۱۲ روز از اعتصاب غذایش می گذرد با اظهار اینکه خانم ستوده وضعیتش وخیم است گفت:« تصورم من این است که مسولان نه تنها تلاشی برای شکستن اعتصاب غذای نسرین نمی کنند بلکه بدشان هم نمی آید که او کارش به جای خطرناک بکشد و همچنان اعتصابش را ادامه دهد. مسولان در این مدت نه تنها به یکی از خواسته های نسرین عمل نکرده اند بلکه حتی از ملاقات حضوری بچه هایش با نسرین روز یکشنبه خودداری کردند. در این شرایط حساس ما اگر اجازه داشتیم او را از نزدیک بیینیم و صحبت کنیم شاید موفق می شدیم که او را از ادامه اعتصاب منصرف کنیم.»

نسرین ستوده، وکیل و فعال حقوق بشر در اعتراض به وضعیتش از روز چهارشنبه ۲۶ مهرماه دست به اعتصاب غذا (تر) زده است. تحت فشار قرار دادن خانواده اش، ممنوع الخروج کردن دختر ۱۲ ساله اش، نداشتن حق هیچگونه ملاقاتی با مادرش از یک سال گذشته، نداشتن حق ملاقات حضوری با همسر و فرزندانش و عدم اجازه از تماس تلفنی از جمله اعتراض های این وکیل است.

به گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، رضا خندان، همسر نسرین ستوده در خصوص آخرین وضعیت جسمانی این وکیل گفت:« روز یکشنبه متوجه شدم که نسرین از بهداری به سالن ملاقات آمده است. متاسفانه حالش اصلا مساعد نبود و بیش از حد تصور ما وزنش کم شده بود. در بدو ورود به سالن ملاقات یکی از مسولان زندان با من صحبت کرد که نسرین را تشویق کنم که اعتصابش را بشکند اما چطور می توانستیم پشت شیشه و تلفنی او را در عرض چند دقیقه ترغیب به شکستن اعتصاب کنیم.»

همسر نسرین ستوده با اشاره به اینکه اگر دادستانی به آنها فقط یکساعت اجازه ملاقات حضوری می داد، می توانستند نسرین را به شکستن اعتصاب ترغیب کنند به کمپین گفت:«چه می شد اگر روز یکشنبه دادستان به ما اجازه ملاقات حضوری می داد؟ اگر به بچه هایش و من اجازه داده می شد که کنار نسرین بنشینیم و حضوری دلداریش دهیم حتما اثر گذاریش بیشتر بود تا از پشت شیشه و تلفنی و در سالن شلوغی پر از زندانیان و خانواده های دیگر. ما حرف خاص و مخفی نداریم که به یکدیگر بزنیم اما راحتی که در ملاقات حضوری و دیدن بچه هایش از نزدیک وجود داشت می توانست او را ترغیب به شکستن اعتصاب کند. وقتی این اتفاق ها را می بینم متوجه می شوم که مسولان لابد استقبال می کنند که حال نسرین بد شود، آنقدر این وضعیت را ادامه می دهند تا به مرحله خطرناک زندانی برسد والا برداشتن کوچکترین قدم برای تشویق او به شکستن اعتصاب برای آنها سخت نیست.»

رضا خندان گفت:« من هر هفته به دادستانی تهران می روم و فرم درخواست ملاقات حضوری را پر می کنم، چند روز قبل هم به دادستانی رفتم و فرم ها را پر کردم. نسرین بیش از سه ماه است که از ملاقات حضوری محروم است.»

نسرین ستوده، وکیل و فعال حقوق بشر ۱۳ شهریورماه ۱۳۸۹ بازداشت شد و به ۱۱ حبس تعزیری، ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعی الخروجی از کشور محکوم شد. او بارها در طول این دو سال به دلیل شرایط غیرقانونی اش دست به اعتصاب غذای (خشک و تر) زده است. زندان او در دادگاه تجدید نظر به ۶ سال کاهش یافت.
Balatarin

حمله یک مقام ارشد حوزه به سینماگران: كسی كه حجاب را قبول نداشته باشد كافر و مرتد است


جـــرس: مدیرکل پژوهشی حوزه علمیه زنان مدعی شد: "گلشیفته فرهانی، نیكی كریمی و محسن مخملباف بی شك عوامل دشمن در جنگ نرم علیه جوانان ایران اسلامی هستند... و طبق فتوای، كسی كه حجاب را كه از ضروریات دین است، قبول نداشته باشد كافر و مرتد است و حكم مرتد نیز در اسلام مشخص است، بر این اساس مردم دین دار و زنان غیور ایران اسلامی خواهان برخورد قاطع با این گونه افراد هستند."

به گزارش عسلویه نیوز، جواد اسماعیل نیا در جمع اساتید حوزه علمیه سمنان با بررسی و شبیه سازی تاریخ صدر اسلام اظهار داشت: معاویه ها، عمروعاص ها، دیروز عبدالله ابن عباس ها را از لشكر امام حسن(ع) جدا كرده تا جوانان را از لشكر امام جدا سازند و امروزه برخی از خواص مانند هنرمندان را مثل «گلشیفته فرهانی، نیكی كریمی، محسن مخملباف » با هزینه گزاف می خرند تا با هدف تاثیر گذاری بر اعتقادات جوانان ایران اسلامی از آنان سوء استفاده کنند.

اسماعیل نیا در ادامه افزود:دشمن به خوبی می داند که جوانان چه تاثیر پذیری فراوانی از چهره های معروف هنری، ورزشی و… دارند، لذا با دسیسه عمروعاصی اقدام به خرید چهره های مشهور هنری می کنند تا پیاده نظام لشکر خود را در تهاجم فرهنگی تکمیل نمایند.

وی همچنین مدعی شد: "اقدام وقیحانه نیکی کریمی و افرادی مانند ایشان نشان داد که هزینه کردن میلیارد ها تومان از بیت المال مسلمین تحت عنوان بوجه فرهنگی در این زمینه ها سیاست غلطی بوده و متولیان آن باید در محضر خداوند و ملت ایران طلب عفو کنند."

این روحانی منتصب در حوزه های علمیه ادعا کرد: "طبق فتوای مراجع معظم تقلید کسی که حجاب را که از ضروریات دین است، قبول نداشته باشد کافر و مرتد است و حکم مرتد نیز در اسلام مشخص است، بر این اساس مردم دین دار و زنان غیور ایران اسلامی خواهان برخورد قاطع با این گونه افراد می باشند."

اسماعیل نیا در پایان سخنان خود افزود: "امروز دشمن در عرصه جنگ نرم، حجاب و حیا را هدف قرار داده و میلیاردها دلار برای هدف خود هزینه می کند اما خیلی از مسئولان فرهنگی ما هنوز متوجه این مهم نشده اند و حاضر نیستند برای ترویج فرهنگ عفاف وحجاب کمترین هزینه را نمایند."
Balatarin

سال گذشته ۵میلیون نفر زیر خط فقر رفتند


ندای سبز آزادی - فرشاد مومنی می گوید دولت همه آنچه را که در یک برنامه 5 ساله در راستای قانون هدفمندی باید به قیمت های حامل‌های انرژی اضافه می کرد، در همان سال نخست، انجام داد و چون در تمام اموری که وعده داده بود یا الزام قانونی برای اجرا داشت، با شکست روبه رو شد، اجرای فاز دوم هدفمندی را مطرح کرد.

فرشاد مومنی کارشناس مسائل اقتصادی و استاد دانشگاه در گفت وگو با نامه با بیان این که افزایش یارانه نقدی بیشتر مانورهای تبلیغاتی درآستانه انتخابات است، می گوید زمانی که رئیس دولت خود به صراحت عنوان می کند در شرایطی که هنوز افزایش یارانه ها اتفاق نیفتاده، دولت با کسری های جدی در مالیه خود روبه رو هست، بیان افزایش مبلغ یارانه ها از سوی هر کسی، بیشتر به یک شوخی شباهت دارد.

وی درباره احتمال توقف پرداخت یارانه نقدی معتقد است باید دید که دولت در جابه جایی هزینه های خودش به چه اقداماتی متوسل خواهد شد. الان به صورت دقیق در این زمینه نمی توان اظهارنظر کرد، اما در مورد این که دولت به طور جدی مشکل کسری مالی دارد، تردیدی نیست.

مومنی گفت:قبل از آغاز اجرای سیاست شوک قیمتی به حامل های انرژی، شعار محوری دولتی ها این بود که میزان مصرف مستضعفان و محرومان، به خصوص از بنزین بسیار کمتر از گروه های پردرآمد جامعه است و این ایده را ابتدا براساس شعارعدالت اجتماعی مطرح کردند. بر اساس نظرات کارشناس ها، هم به اعتبار تحلیل فرآیند ماجرا وهم به اعتبارتحلیل غایت ماجرا، اشتباهات فاحشی در آن وجود داشت.

وی افزود:به لحاظ فرآیندی عنوان می شد که درست است فقرا خودرو ندارند و از خدمات حمل و نقل عمومی استفاده می کنند، اما وارد کردن شوک های قیمتی به خصوص و به طور مشخص به بنزین، به طورنسبی فشار شدیدتری به گروه های فقیر جامعه وارد خواهد کرد و بنابراین با منطق عدالت ثابت شد که این حرف بی پایه و سستی است.
از نظرغایت کارهم گفته می شد با توجه به اینکه همگان بر سر اصل تورم زا بودن این سیاست اتفاق نظر دارند، اما اختلاف نظرها بر سر برآوردهای متفاوتی است که بر حسب سناریوهای متفاوت از چشم انداز میزان تورم ایجاد شده ناشی از آن شکل گرفت و در دولت این گونه استباط می شد که به اعتبار این واقعیت که تورم در ذات خود برعلیه فقرا و به نفع اغنیا عمل می کند، اگر یک سیاست تورم زا اعمال شود،باعث افزایش بی عدالتی ها خواهد شد، نه اینکه در خدمت نیل به عدالت باشد.

مومنی گفت: می گفتند که چیزی بین110 تا 120 هزارمیلیاردتومان از این محل، درآمد کسب خواهند کرد. اما زمانی که خود دولت لایحه بودجه سال 1390 را به مجلس تقدیم کرد، در مورد درآمدهای حاصل از شوک درمانی، در مجموع چیزی حدود62هزارمیلیارد تومان را به عنوان چشم انداز درآمدی مطرح کرد.

این استاد دانشگاه تصریح کرد:زمانی که همین رقم درمرکز پژوهش های مجلس و کمیسیون برنامه و بودجه بررسی شد، ملاحظه گردید که عملا دولت، چیزی حدود26 هزارمیلیاردتومان بیشتر قادربه کسب درآمد نیست. متاسفانه با وجود اینکه این سند را خود دولت داده بود ودر گام اول پذیرفته بود که چیزی در حدود 50 درصد توهم درآمدی داشته وبعد خود مبلغ 62 هزارمیلیارد تومان هم به صورت دقیق و کارشناسی شده توسط مجلس بررسی شد و متوجه شدند که این درآمد کمتر از نصف آن رقم قابلیت تحقق دارد، شاید جا داشت که همان موقع این جمع بندی حاصل می شد که وقتی محاسبه های کارشناسی دولت تا این اندازه سست وبی اعتبار است، می توان انتظار داشت که نتایج حاصل ازاین اقدام نیز،بسیار خسارت بارترازچیزی باشد که درابتدا گمان می رفت.

وی تصریح کرد:دولت در عمل، طی 15 ماهی که این سیاست مخرب را به اجراگذاشت،از آن 12 مسئولیت قانونی، تنها یک مسئولیت را درعمل جدی گرفت و از 11 مسئولیت قانونی دیگر در این زمینه شانه خالی کرد.نکته تلخ و غم انگیز در این ماجرا این بود که در همان یک موردی هم که عبارت از پرداخت یارانه نقدی به مردم بود، علاوه بر اینکه کل منابع حاصل از شوک درمانی را خرج کرد، 15هزارمیلیارد تومان هم کسری آورد و این کسری ها را با توسل غیرقانونی به درآمدهای نفتی و امکانات بانک مرکزی و از این قبیل امکانات، جبران کرد.

مومنی گفت: اگر بر مبنای محاسبات و وعده های خود دولت بخواهیم داوری کنیم،این سیاست از ابتدا محکوم به شکست بود. کما اینکه در عمل هم هیچ یک ازوعده های دولت محقق نشد. در اینجا درست به قاعده ای که درتجربه های شکست خورده برنامه های ساختاری مطرح است، دولت به جای عبرت گیری ازاین اشتباه بسیار پرخسارت،یک ایده جدیدی را مطرح کرد تحت عنوان فاز دوم هدفمندی یارانه ها.متاسفانه این ایده از اساس نادرست، توسط افراد دیگری هم تکرار شد. مسئله ای به نام فاز دوم در قانون هدفمندی یارانه ها نه وجود داشت ونه پیش بینی شده بود. در آنجا بحث بر سراین بود که این شوک های قیمتی، در یک دوره ی 5 ساله به اقتصاد کشور وارد شود تا آثارخسارت بارآن که قانون گذارهم به آن اذعان داشت و گزارش های رسمی مرکز پژوهش های مجلس هم آن را تایید می کرد، با فشارکمتری اقتصاد و جامعه ایران را متحمل خسارت کند.

وی افزود:دولت همه آنچه را که در یک برنامه 5 ساله باید به قیمت های حامل های انرژی اضافه می کرد، در همان سال نخست، انجام داد و چون در تمام اموری که وعده داده بود یا الزام قانونی برای اجرا داشت، با شکست روبه رو شد، اجرای فاز دوم هدفمندی را مطرح کردند که هیچ پایه و مبنایی ندارد.دراینجا باید به این نکته اذعان داشت که آثار خسارت بار این سیاست به اندازه ای فراتر از انتظار دولتی ها بود که آنها خودشان علی رغم الزامات قانونی درلایحه بودجه که در سال 91 برایشان درنظرگرفته شده بود، خودشان به صورت یکجانبه ازانجام این کار صرف نظر کردند.اما در ماه های اخیر که بحران مالی دولت ابعاد بسیار بزرگتری پیدا کرد وحتی رئیس دولت درمجلس دانش آموزی به صراحت از کسری های جدی مالی دولت سخن به میان آورد،نمایندگان مجلس احتمال دادند که این بار به صورت کاملا آشکار و با هدف کسب درآمد و انداختن بحران های بزرگ اجتماعی، اقتصادی ناشی از شوک درمانی به گردن دولت بعدی،برای اینکه از چنین اتفاقی پیشگیری شود، یک قانون متکی بر طرح دوفوریتی را به تصویب رساندند که بر اساس آن،مانع از این شدند که دولت شوک های قیمتی جدیدی به حامل های انرژی وارد کند. این مسئله، چیزی است که تاکنون رخ داده است.

این استاد دانشگاه یادآور شد:در مورد عواقب تک تک این اقدام ما درگذشته تذکر داده ایم.به نظر می رسد چنانچه مجالی باشد و فهرست پیامدهای ناخواسته خسارت بار این سیاست به صورت یک جا مورد توجه قرار گیرد، می توان این امید را داشت که این بلوغ با پرداخت هزینه بسیار سنگین درسطح تصمیم گیران دولت و مجلس،پدید بیاید تا یک بار برای همیشه بفهمند که از طریق شوک های قیمتی، امکان پیشبرد اقتصاد ایران به سمت عملکرد مطلوب وجود ندارد.
شخصا تا آنجاییکه در توانم بود سال گذشته به تفصیل نشان دادم که در دوره شش ماهه اول پس از اجرای این سیاست،تمام اسناد منتشرشده رسمی دولت، نشان می دهد که تقریبا اکثریت پیش بینی های کارشناسان درست بوده و این سیاست به هیچ وجه دستاورد مثبتی نداشته است، اما خسارت های بسیار سنگینی را برای کشور به همراه خواهد داشت.

مومنی افزود:متاسفانه در آن زمان با وجود اینکه همه مستندات ما هم براساس گزارش های رسمی دولت بود و به گواه این اسناد شکست این سیاست را نشان داده بودیم و تقاضا کرده بودیم که دستگاه های نظارتی فرمان توقف این اقدام مخرب را بدهند، اما این پیام در آن موقع مورد توجه قرار نگرفت تا اینکه حدود هفت ماه بعد دولت، خود را ناگزیردید که این سیاست مخرب را متوقف کند.

وی گفت:گزارش های رسمی موجود به گفته وزیربهداشت و درمان حکایت از این دارد که تا قبل از شوک درمانی هر ساله چیزی حدود یک درصد جمعیت ایران از محل هزینه های کمرشکن درمان به زیرخط فقرمی افتادند.اما این نسبت در یک ساله اجرای این سیاست به چیزی حدود 5 تا 7درصد جمعیت بالغ شده است. یعنی دراثرشوک درمانی در سال 1390 فقط از ناحیه هزینه های به شدت افزایش یافته درمانی چیزی حدود 4 تا 5 میلیون ایرانی به زیرخط فقر رفتند. و این به جز فشارهای طاقت فرسایی است که به تولیدکننده ها تحمیل شده و حتی به جز خسارت های بسیار بزرگی است که برپیکر مالیه خود دولت وارد شده است. به نظرمی رسد چنانچه کارشناسان مستقل، به صورت منصفانه و مستند، ابعاد و پیامدهای این اتفاقات ناخواسته را زیرذره بین بگذارند، می توان امیدواربود که درآینده چنین اشتباهات فاحشی در سیاستگزاری های اقتصادی کشور رخ ندهد.

 این استاد دانشگاه یادآور شد: در زمانی که به جای شوک درمانی از لفظ هدفمندکردن استفاده کردند،عموم کارشناسان این سوال را مطرح کردند که آیا شما گروه های هدف خود را می شناسید؟ و مشخصا پاسخ دولت منفی بود . زیرا این مسئله تناقضی بود و می خواستند چیزی را هدفمند کنند که قادر به شناسایی گروه های هدف نبودند. این هم یک زاویه دیگری بود که کسانی که تذکر و هشدار می دادند، عنوان می کردند که چون دولت گروه های هدف را نمی شناسد به تعبیری که در ادبیات موضوع وارد است، درهر دو گروه خطاهای سیاست گذاری در چنین شرایطی اتفاق خواهد افتاد. یعنی یک بخشی از جامعه که حقیقتا نیازمند گرفتن یارانه نقدی هستند، از تور دولت بیرون می مانند و بخش بزرگی از کسانی که حقیقتا نیازمند نیستند، در درون این تور قرار می گیرند.متاسفانه دولت، علی رغم شعارهدفمندی، پیش بینی کرده بود که به حدود 73 میلیون نفر از 75 میلیون نفر جمعیت کشور، یارانه نقدی دهد و در این مسیر درجریان اجرا، اتفاقات بسیار مضحکی هم رخ داد که به نظر من بسیار ضروری است که این اتفاقات هم ثبت و ضبط شود تا مایه عبرتی برای سیاست گذاران آینده کشور باشد.


وی افزود: 4ماه پس از آغاز هدفمندی، نمایندگان کمیسیون تخصصی موضوع در مجلس به شدت به دولت اعتراض کردند و مضمون اعتراض این بود که چرا شما حتی به ایرانیان مقیم خارج هم یارانه نقدی پرداخت می کنید. یعنی تا این اندازه خطاهای دوگانه در شناسایی افراد اتفاق افتاده بود. نکته بسیار مهم در این میان این بود که آن 2 میلیون نفری که مشمول این حکم نشده بودند، به این دلیل نبود که دولت آنها را شناسایی نکرده و کنار گذاشته باشد.بلکه آنها خودشان نخواستند که یارانه دریافت کنند.بنابراین این هم یک زاویه دیگری بود که نشان می داد چون اینها گروه های هدف را نمی شناسند، بنابراین از این ناحیه هم قطعا با شکست روبه رو خواهند شد.

 این استاد دانشگاه گفت: آن زمان که ما عنوان می کردیم دولت، گروه های هدف را نمی شناسد، بنابراین با مشکلات روبه رو خواهد شد، استدلالمان این بود که با وجود این که از سال1338 تا امروز حساب های ملی در ایران اندازه گیری می شود، ما هنوز نتوانسته ایم از طریق روش درآمدها این حساب ها را اندازه گیری کنیم. یعنی فهم واقعیت های درآمدهای افراد جامعه،تا همین امروز برای مسئولان اقتصادی کشور ناممکن بوده و بنابراین آن ادعایی که مطرح می شد دهک های پردرآمد حذف خواهند شد، هم نمی توانست مبنا داشته باشد،مگر اینکه اینها به طور تصادفی بر اساس حدس و گمان اقداماتی در این زمینه انجام داده باشند که این کار را هم تا حدودی انجام دادند و پیامک هایی فرستادند و این پیامک ها هم با ضریب بالای 70درصد با اعتراض پیام گیرندگان روبه رو شد. بر این اساس آن ایده در سال 90، ایده قابل تاملی بود، اما اگر قرار است اجرا شود، به واسطه ضعف در شناسایی گروه های هدف، دولت را با مشکلات اجرایی بسیار پیچیده تری روبه رو می کند.

وی افزود: زمانی که رئیس دولت خود به صراحت عنوان می کند در شرایطی که هنوز افزایش یارانه ها اتفاق نیفتاده، دولت با کسری های جدی در مالیه خود روبه رو هست، بیان افزایش مبلغ یارانه ها از سوی هر کسی، بیشتر به یک شوخی شباهت دارد و محلی ازاعراب در واقعیت ندارد. کافی است به سند لایحه بودجه سال 1391 مراجعه کنید. درآنجا با وجود بسیاری از مفروضات درآمدی به غایت خوشبینانه و غیر مطابق با واقعیت که در مورد صدور و قیمت نفت داشتند، با وجود همه آن ملاحظات، دولت برای اینکه بین آن منابع و مصارف خود ترازی ایجاد کند، پیش بینی کرده بود که مقادیر قابل توجهی در آمد کسب خواهد کرد.اما اکنون ناچار شده وام گیری داخلی از سیستم بانکی، وام گیری خارجی و انتشار اوراق مشارکت را در دستور کار قرار دهد. مجموع رقم منابعی که دولت از این طریق می خواهد برای پوشش دادن هزینه های سال 91 خود تامین کند، معادل 4/2 برابر سهم نفت در بودجه عمومی دولت بود. این چیزی است که در گزارش سند لایحه بودجه، خود دولت به آن اذعان کرد و زمانی که دولت درشرایطی که هنوز تعهد خاصی به آن اضافه نکرده و با این بحران جدی در وضعیت مالیه خود روبه رو است، مشخص است که مانور تبلغاتی یا بازی انتخاباتی بوده است.

Balatarin

تداوم سرکوب در دانشگاهها، با طرح ایجاد شناسنامه فرهنگی برای دانشجویان و اساتید


جـــرس: پاسدار علیرضا افشار قائم مقام وزیر کشور، پیشنهاد بازرسی نوبتی خوابگاه های دانشجویی را مطرح کرد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی وزارت کشور، كارگروه حجاب عفاف ستاد مركزی صیانت به منظور بررسی 23 برنامه و مصوبه شورایعالی انقلاب فرهنگی و كمیته نهادهای دانشگاهی با حضور علیرضا افشار قائم مقام وزیر كشور در امور اجتماعی و فرهنگی و تنی چند از مسئولین دانشگاه ها در امور فرهنگی در وزارت كشور برگزار شد .

علیرضا افشار قائم مقام وزیر كشور در امور اجتماعی در كارگروه حجاب و عفاف ستاد مركزی صیانت با بیان اینكه وزارت كشور به عنوان مسئول منتخب از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی اقدامات خوبی در این زمینه با دستگاه های اجرایی انجام داده است گفت : هدف از برگزاری این جلسه بررسی و جمع بندی مهم ترین و اثربخش ترین بخش نامه ها و مصوباتی است كه تاكنون از شورای عالی انقلاب فرهنگی به دانشگاه ها ابلاغ شده است و مقرر است روش ها و موانع اجرایی شدن آن در دانشگاه ها در دستور كار قرار گیرد .

وی طرح پرنیا، اهدای بن لباس دانشجویی و برگزاری نمایشگاه های مد و لباس ، ایجاد شناسنامه فرهنگی دانشجویان و مدرسان ، حمایت از برنامه های ازدواج پایدار دانشجویی و توسعه خوابگاه های دانشجویان متأهل را از دیگر برنامه های فرهنگی در دانشگاه دانست.

وی با تأکید بر اجرای اقدامات انضباطی، کنترلی و فرهنگی جهت ساماندهی خوابگاه های دانشجویی گفت: دانشگاه‌ها می بایست اقدامات نظارتی، بازرسی نوبه‌ای و شرایط مدیریت خوابگاه را با رویکرد اقدامات و برنامه های فرهنگی در دستور کار خود قرار دهند.

پاسدار افشار با بیان اینکه منشور اخلاقی و حرفه ای برای دانشجو و استاد در نظر گرفته شده است گفت: این طرح با الگوسازی و اجرای روش های تبلیغی در چارچوب مسائل فرهنگی در اختیار دانشگاهیان قرار می گیرد.

وی تصریح کرد: می بایست برنامه های ترویجی و فرهنگی در دانشگاه های تک جنسیتی در نظر گرفته شده و ملاحظات و آسیب شناسی این دانشگاه ها دسته بندی شود.
وي با تأكيد بر اجراي اقدامات انضباطي ، كنترلي و فرهنگي جهت ساماندهي خوابگاه هاي دانشجويي گفت : دانشگاه ها مي بايست اقدامات نظارتي ، بازرسي نوبه اي و شرايط مديريت خوابگاه را با رويكرد اقدامات و برنامه هاي فرهنگي در دستور كار خود قرار دهند .
Balatarin

توقیف یک فیلم دیگر که باران کوثری در آن بازی می کرد


جـــرس: در ادامه اِعمال محدودیت ها در حوزه فرهنگی، فیلم «خسته نباشید»که باران کوثری یکی از بازیگران آن بوده توقیف شده است.

افشین هاشمی یکی از کارگردانان فیلم «خسته نباشید» در گفت و گو باسینماپرس گفت: هیچ چیز در مورد توقیف فیلم نمی دانم اما حوزه هنری در حال مذاکره برای رفع مشکلات فیلم است تا ساخت آن ادامه یابد. امیدوارم مشکلات برطرف شود تا بتوانیم ساخت فیلم را ادامه دهیم.

در حالیکه تاکنون حدود 70 درصد از فیلمبرداری این پروژه به کارگردانی مشترک افشین هاشمی و محسن قرائی انجام شده بود، سه روزی است فیلمبردای آن متوقف شد. فیلمنامه این فیلم را محمد رضایی راد بر اساس طرحی از رضا میرکریمی نوشته است و قرار است سپیده عبدالوهاب آن را مونتاژ کند.

فیلم داستان رومن و ماریا زوجی جهانگرد است که درگیر اختلافاتی با یکدیگرند. آنها در میانه سفر خود در ایران با موسسه جهانگردی طرف قراردادشان به مشکل بر میخورند. تا اینکه مرضی، مستخدم اخراجی هتل به کمک پسر عمویش برای آنها نقشه می کشند.

غوغا بیات، جلال فاطمی، حسام محمودی، فرزاد باقری، باران کوثری و رویا افشار بازیگران این فیلم هستند. «خسته نباشید!» محصول حوزه هنری است و تهیه کنندگی آن را رضا میرکریمی بر عهده دارد.

از سوی دیگر به گزارش ایسنا، سهیل جهان‌بیگلری، مدیرعامل سازمان توسعه سینمایی حوزه هنری، در این باره گفت: مشکلات مربوط به قوانین ساخت است که چند روزی کار را متوقف کردیم تا حل شود.

وی افزود: بر اساس اعلام پروانه مشروط، ما کارهایمان را آغاز کردیم و از ما خواستند تا پرونده تکمیل شود و آن را کامل کردیم، طی امروز و فردا پروانه قطعی صادر خواهد شد.

روایت سایت روزنامه ایران از این خبر اما از این قرار است، که مقامات حراست ارشاد با حضور در پشت صحنه «خسته نباشید» که تهیه آن برعهده رضا میرکریمی است تولید این فیلم را متوقف کردند.

بر اساس این گزارش رضا میرکریمی که به تازگی تهیه کنندگی فیلمی با عنوان «خسته نباشید» را برعهده گرفته است در حالی که فیلمبرداری این کار نزدیک به نود درصد انجام شده بود به ناچار و بنا به دستور حراست وزارت ارشاد مجبور شد فیلمبرداری کار را متوقف کند.

کارگردانی «خسته نباشید» به صورت مشترک توسط افشین هاشمی و محسن قرایی انجام شده است که این دو نفر از جمله عوامل تولید آخرین فیلم بهرام بیضایی «وقتی همه خوابیم» بوده اند.

براساس این گزارش چند روز قبل و در حالی که گروه در لوکیشنهایی در حوالی کرمان در حال فیلمبرداری بودند با حضور سرزده نماینده حراست وزارت ارشاد مواجه شده و حکم تعطیلی پروژه به آنها ابلاغ شده است. گویا در این حکم دلیل تعطیلی پروژه، نداشتن پروانه ساخت عنوان شده است در حالی که اداره ممیزی ارشاد پیش از این با ارائه موافقت اصولی، ساخت فیلم را بلامانع دانسته بود.

صدور حکم توقیف کار سبب ساز آن شد که تیم تولید به تهران بازگشته و منتظر بمانند تا رایزنی با عوامل ارشاد به نتیجه برسد تا ادامه فیلمبرداری کار پی گرفته شود. این روزها رضا میرکریمی در حال انجام مذاکراتی با مسئولان ارشاد است تا بتواند هر چه زودتر تکلیف این پروژه را مشخص کند.
Balatarin

بازداشت شرکت کنندگان در جلسه ” سرای اهل قلم ”


کلمه: شرکت کنندگان در شانزدهمین جلسه سرای اهل قلم شب گذشته با هجوم نیروهای امنیتی بازداشت شدند.

به گزارش رسیده به کلمه، سه شنبه شب، همزمان با برگزاری مراسمی به مناسبت سالگرد اشغال لانه جاسوسی نیروهای امنیتی به محل برگزاری این مراسم وارد شده و ده ها تن از حاضران را با خود بردند.

قرار بود در این نشست ابعاد اشغال سفارت آمریکا از نظر حقوق بین الملل و پیامدهای سیاسی ، نظامی و اقتصادی آن بررسی شود، اما در میان سخنرانی دکتر شعله سعدی با حمله نیروهای امنیتی این جلسه ناتمام ماند.

نیروهای امنیتی در حالی که صورت های خود را پوشانده بودند به سرای اهل قلم یورش برده و همه شرکت کنندگان را با خود برده اند.

گزارش ها حاکی است که قاسم شعله سعدی، مهدی خزعلی و فرزندان وی نیز جز بازداشت شدگان هستند.

پژمان ظفرمند ،محمد پارسی،امیر برهانی،مهرداد محمدی،محمدباقر مرادی،محمد صالح خزعلی، زهرا خزعلی، آذر طاهرآبادی، فاطمه محمودی،محمدرضا احدی، احمد فرهادپور، افشین قربان نژادو… از جمله بازداشت شدگان می باشند.

بر اساس گزارش های رسیده این افراد که حدود ۵۰ نفر تخمین زده می شود بعد از انتقال به مکان نامعلومی، بازجویی و وسایلشان صورت جلسه شده است.

اوایل تابستان سال جاری نیز، نیروهای انتظامی با حضور در ساختمان جلسه، مانع از ورود و خروج افراد شده اند و در پاسخ به اعتراض شرکت کنندگان گفته اند که مامورند و معذور!

مهدی خزعلی پس از آن گزارشی از حضور نیروهای امنیتی در سرای اهل قلم منتشر کرد و نوشت: ساعت ۵٫۴۵ دقیقه به محل سرای اهل قلم رسیدم، لباس شخصی ها خیلی تابلو مشکوک بودند، به آنها گفتم منتظر کسی هستید، رئیسشان گفت: ” بله منتظر آقای خزعلی هستیم” گفتم: ” خزعلی من هستم، فرمایش؟” گفت: ” عجب شما با موتور آمدید؟” و ادامه داد: “شما امروز جلسه دارید؟ ” عرض کردم : ” بله یک جلسه در داخل این سرا با اهل قلم به مناسبت میلاد امام زمان(عج) داریم” گفت: ” ساعت چند؟” عرض کردم : ” ساعت ۶ تا ۸ و ممنون می شویم که امنیت ما را تامین فرمایید تا اشرار مزاحم نشوند!” گفت: ” ما ماموریت داریم، نگذاریم جلسه تشکیل شود” گفتم: ” ما مجوز داریم” گفت همان هایی که به شما مجوز داده اند ما را هم فرستاده اند تا نگذاریم جلسه تشکیل شود! ” یکی از لباس شخصی ها دوربینی را در میان روزنامه مخفی می کرد!
Balatarin

نامه شاهرخ زمانی از زندان رجایی شهر: صدای دادخواهی من را بشنوید


رهسا نیوز: شاهرخ زمانی عضو کمیته پیگیری برای ایجاد تشکلهای کارگری و سندیکای کارگران نقاش تهران از فعالین کارگری شناخته شده در شهر تبریز طی نامه ای از زندان رجایی شهر درخواست کرده است که صدای اعتراض او را به جهانیان برسانیم.
به گزارش ملی- مذهبی، شاهرخ زمانی محکوم به ۱۱ سال زندان است. لازم به ذکر است طی مدتی که شاهرخ در زندان بوده مورد شکنجه و آزار بسیاری قرار گرفته است و اکنون نیز وی را به زندان رجایی شهر تبعید کرده اند.
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
خطاب به تمامی سندیکاها و نهادهای حقوق بشری و انسانهای آزادیخواه
صدای دادخواهی مرا بشنوید!
من شاهرخ زمانی عضو سندیکای کارگران نقاش تهران و کمیته پیگیری پس از سی سال اقامت در تهران در تاریخ چهارده خرداد ۱٣۹۰ در بدو ورود به شهر تبریز بخاطر دیدار با پدر و مادرم توسط اداره اطلاعات شهر به شکل کاملا غیر قانونی و بدون کوچکترین سند و مدرک دستگیر شدم. بعد از چهل روز شکنجه های روحی و جسمی به زندان مرکزی تبریز تحویل داده شدم. در تمامی این چهل روز بازداشت غیر قانونی ام در اعتراض به این اوضاع در اعتصاب غذا بودم. بطوری که ۲۷ کیلو وزن کم کرده ام و مطلقا بازجویی ندادم. با این اوصاف علیرغم اینکه کوچکترین سند و مدرکی از من وجود نداشته و یک سطر بازجویی نداد. اداره اطلاعات و لجاجت آن٬ شعبه یک دادگاه انقلاب تبریز با زدن اتهامات “تبلیغ علیه نظام و تشکیل دسته سوسیالیستی” مشمول مجازات در این موارد یعنی ۱۱ سال حبس برای من بریدند. در صورتیکه در حکم صادر شده نیز من از اول تا آخر منکر اتهامات بودم و این مسئله نشان دهنده جعلی و واهی بودن اتهامات و خود حکم بعدا بطوریکه قاضی پرونده در اثر اصرار من که بر اساس چه چیزی حکم صادر کرده است اعلام کرده و گفته شما فکر میکنید من کی هستم بنده در سلسله مراتب یک فرمانبرداری بیش نیستم.
زندان تبریز یکی از مخوف ترین زندانها با آدمکش ترین ماموران می باشد٬ برخورد غیر قانونی و غیر انسانی و جنایتکارانه آن زبانزد خاص و عام می باشد٬ زندانیان سیاسی بدون برخورداری از کوچکترین حقوق قانونی مانند مرخصی، آزادی موردی و مشروط و یا کتابخانه که فقط کتابهای تخصصی دارد تحت نظر اداره اطلاعات مرکزی به بدترین شکل ممکن مورد زندانیان را تحت شکنجه های روحی و جسمی فراوان قرار میدهد. بدترین رفتار انداختن زندانیان عادی به جان زندانیان سیاسی می باشد. به علت اینکه بندی مستقل وجود ندارد، این کار را بطور روزمر ه انجام میدهند و روزی نیست که یک درگیری کوچک و یا بزرگ در این اداره بوجود نیامده باشد.
در یک اطاق بیست متری بیست و یک تخت است که گاهی از چهل نفربه بالا در آنجا هستند همیشه هفت نفر از زندانیان عادی مخصوص که روحشان فاسد بوده و تحت ارعاب تن به جاسوسی و درگیری میدهند در میان زندانیان هستند.
زندانیان سیاسی با افراد مبتلا به بیماری ایدز و یا هپاتیت در تماس می باشند که با تحریک مسئولان به سوهان روح زندانیان سیاسی تبدیل میشوند. در سال ٩٠ مرا بعد از سه روز نگهداری در این اطاق که به نوعی بهشت حساب میشد به بند ١٢ اداره اطلاعات برای آزار و اذیت بیشتر، مرا به یک قرنطینه همراه با زندانیان خطرناک که فقط برای سه روز قابل تحمل است نگهداری کردند و بعدا بهمراه جمهور آزگوچ از پ ک ک به بند ۱۵متادون که پنجاه نفر مبتلا به ایدز و هپاتیت در آنجا بودند، انتقال دادند. در آنجا در اعتراض به این مسئله یک اعتصاب چند روزه با تمامی زندانیان انجام دادیم.
اداره اطلاعات در اردبیهشت ۹۱ بدون کوچکترین حکمی با جعل سازی سند و این که من تقاضای انتقال داده ام مرا به یزد انتقال داد. من از لطف این عده برخوردار شده و در آنجا با تهمت اینکه شما اخبار و اوضاع داخلی را به بیرون میدهید دوباره به تبریز برگردانده شدم به بند هشت کار درمانی تبریز. در آنجا ما زندانیان سیاسی تبریز نوشته ای کتبی در ١۴ ماده برای سازمان زندانها نوشته و موارد دیگری از آزار و اذیت ماموران را توضیح دادیم و خواهان رسیدگی فوری به حقوق قانونی مان مانند مرخصی ها٬ آزادی مشروط و امکانات باشگاهی، کلاسهای فنی و حرفه ای شدیم. … (چند ثانیه نامفهوم)
مامور انتظامات داخلی زندانیان عادی را وادار کرد علیه من و چند نفر دیگر شکایت کنند و گفتند که ما به رهبری توهین کرده، به زندانیان عادی فحش داده و زندانیان کارگر را تحریک به اعتصاب کرده ایم. این پرونده درشورای ١١ بازرسی تشکیل شد و بعد از این ماجرا ما را به زندان رجایی شهر کرج تبعید کردند. البته بعدا دو نفر از کسانی که شکایت کرده بودند پشیمان شدند.
جناب احمد شهید
علیرغم شکایت خانواده ام به نهادهای قانونی از جمله دفتر رهبری، دیوانعالی نهاد حقوق بشر و غیره با جوابهای سربالا و تهدید و ارعاب مواجه بوده ام. علیرغم این تهدید و ارعاب من قسمتهایی از حرفهای همین نهادها را که برای رفع تکلیف و بخاطر فشارهای خانواده ام به وکیلم گفته اند یاد آور میشوم. کارشناس دیوانعالی کشور گفته متاسفانه در حق ایشان اجحاف شده و کوچکترین ادله قانونی و محکمه پسندی که قاضی بتواند این حکم را بدهد در پرونده ایشان موجود نیست. یکی از افراد حقوق بشر اسلامی د ر تهران در مقابل پیگیری زیاد پرونده به همسر من گفته است خانم چیزی از اینجا عاید شما نخواهد شد تصمیم جای دیگری گرفته شده است. شما تنها به حقوق بشر جهانی میتوانید مراجعه کنید. گویا قاضی صادر کننده حکم در مقابل فشار بر روی سه مدرک، حکم را صادر کرده گفته من فکر میکنم که در سلسله مراتب پیچیده کنونی فرمانبرداری بیش نیستم. (چند ثانیه نامفهوم)
تنها امید ما زندانیان٬ احزاب و نهادهای جهانی علیه سیاستهای ضد بشری موجود هستند.
در پایان قابل تذکر میباشد که در اداره اطلاعات بصورت مستقیم و یا غیر مستقیم تهدید به مرگ شده ام از جمله مسمومیت٬ قرار دادن در کنار افراد عادی مبتلا به ایدز، وادار کردن افراد نامتعادل روانی٬ جانی و خطرناک به درگیری با من، قرار دادن افراد اطلاعاتی در پوشش زندانی در کنار من که مرا تشویق به فرار میکردند تا حین فرار با تیر کشته شوم که با شناسایی و افشای این افراد از آنها دور شده ام. مامورین مردمی و خوب زندان چندین بار در زندان در این مورد به من تذکر داده اند که با توجه به نمونه مهندس امانی، مبارزی که توسط مامورین از طریق فرار ساختگی از بین برده شد، مواظب خودم باشم. در مورد هرگونه عواقب از این قبیل من به همه هشدار میدهم. مرگ من در زندان بهر دلیل متوجه مسئولین می باشد.
با امید به آینده ای انسانی عاری از تبعیض و ظلم دست همه شما را به گرمی فشرده و قبلا از زحمات شما به گرمی نهایت تشکر را دارم.
شاهرخ زمانی زندانی رجایی شهر
٢٩ مهرماه
Balatarin

دستگیری ستار بهشتی وبلاگ نویس از فعالین شبکه های اجتماعی ( فیسبوک )


ستار بهشتی
خبرگزاری هرانا - ستار بهشتی وبلاگ نویس و فعال در فضای مجازی ظهر امروز در پی مراجعه مامورین امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ظهر امروز ساعت ۱۲ ستار بهشتی از فعالین فضای مجازی با مراجعه مامورین امنیتی به درب منزل پدری‌اش واقع در رباط کریم بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل گردید.
این فعال در فضای مجازی پیش‌تر در هفته گذشته نیز مدت ۷۲ ساعت را در بازداشت گذرانده بود.
گفتنی است، عمده فعالیتهای ستار بهشتی در شبکه‌های اجتماعی همچون فیسبوک و وبلاگ نویسی بوده است.
بررسی موارد حقوقی نقض شده در این گزارش:
•    بند ۱ ماده ۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی: هرکس حق آزادی و امنیت شخصی دارد. هیچ کس را نمی‌توان خودسرانه دستگیر یا بازداشت کرد. 
•    بند ۱ ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی: هیچکس را نمی‌توان بمناسبت عقایدش مورد مزاحمت اخافه قرار داد. 
•    بند ۲ ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی: هر کس حق آزادی بیان دارد. این حق شامل آزادی تفحص و تحصیل و اشاعه اطلاعات و افکار از هر قبیل بدون توجه به سر حدات خواه شفاهاً یا بصورت نوشته یا چاپ یا بصورت هنری یا به هر وسیله دیگر به انتخاب خود می‌باشد. 
•    ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر: هر فردی حق آزادی عقیده و بیان دارد.

Balatarin

سه‌شنبه

شرایط بحرانی رژیم پس از تحریم ها، دولت صادرات ۵۰ قلم کالا را ممنوع کرده است.


کلمه - بر اساس گزارش ها، دولت به تازگی با تصویب مصوبات جدید ارزی، صادرات ۵۰ قلم کالا را که به نوعی از ارز مرجع یا اتاق مبادلاتی استفاده می‌کنند، ممنوع اعلام کرده است.

در این فهرست، اقلامی از کالاهای اساسی و تجهیزات و ماشین آلات صنعتی دیده می شود و بعدازظهر امروز، ساعتی پس از انتشار خبر، تصویر نامه معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت در این باره نیز در خبرگزاری مهر منتشر شد.

معاون فنی و امور گمرکی گمرک ایران هم به ایسنا گفته است که دلیل ممنوعیت صادرات برخی از کالاها، جلوگیری از احتمال کمبود آن‌ها در بازار بوده است.

این مقام دولتی گفته است: نوسانات اخیر نرخ ارز این دغدغه را به وجود آورده که اگر به منظور کمسب سود، همه تولیدات کشور صادر شود، از نظر معیشتی و رفاه مردم، ممکن است با کمبود مواجه شویم!

گندم، آرد، شکر، قند، روغن نباتی، گوسفند زنده، گوشت قرمز، کاتد مس، مفتول مسی، پوست خام، انواع لاستیک خودرو، انواع محصولات پلیمری، ماشین‌آلات صنعتی و راهسازی وارداتی، قطعات خودروی وارداتی، انواع کاغذ، جو، ذرت دامی، کنجاله سویا، دانه سویا، شمس آلومینیوم، شمش فولاد، قراضه آهن، ضایعات پت، آخال کاغذ، سولفور مولیبدن، انواع چوب، چای وارداتی، جوش شیرین، وت بلو(گاوی و گوسفندی)، استایرن مونومر، انواع برنج وارداتی، پلی اتیلن pe، انواع علوفه، پلی پروپیلین pp، انواع شیرخشک، پلی اتیلن ترفتالات pet، انواع کره حیوانی، پی وی سی pvc، انواع محصولات فولادی، پلی استایرن ps، دوده کربن، دی اکتیل فتالات dop، سولفات سدیم، اکریلونیتریل بوتادین استایرن abs، کربنات سدیم، کریستال ملامین، سود کاستیک، اسید سولفوریک، LAB ، بنزن، تخم مرغ نطفه و تخم مرغ خوراکی کالاهایی هستند که صادرات آنها ممنوع شده است.
Balatarin

پنج سال انتظار برای اعدام ، پنج سال انتظار دسته جمعی برای مرگ


کلمه - مهدی محمودیان در گزارشی از زندان رجایی شهر به با اشاره به تعداد زندانیان محکوم به اعدام در این زندان که ۱۱۱۷ نفر است خاطرنشان می کند: مباحث حقوق بشری و اجتماعی اعدام و تاثیرات مثبت و منفی آن در جامعه و همانطور در میزان کاهش و افزایش جرم در یک جامعه را به یک وقت دیگر و متخصصان آن می سپارم. اما دردناک تر و غیر انسانی تر از خود اعدام ، سال ها چشم انتظاری و عذاب کسی است که زیر حکم اعدام قرار دارد.

به گزارش کلمه، این روزنامه نگار زندانی در بخشی از گزارش خود می نویسد: امروز دوم آبان ماه که این گزارش را می نویسم آمار افرادی که زیر حکم اعدام قرار دارند ۱۱۱۷ نفر است که در این میان ۷۳۴ نفر از آنان محکوم به قصاص بوده و باقی این تعداد یعنی ۳۸۳ نفر محکوم به اعدام، که ۱۴ نفر از این افراد با اتهاماتی سیاسی و امنیتی محکوم به اعدام شده اند. نزدیک به هزار نفر آمار زندانیانی است که به حبس ابد یا احکام بالای ۲۰ سال محکومند که بسیاری از این افراد نیز به اعدام محکوم شده بودند که تا قبل از شکستن حکمشان عذاب ها و شکنجه زیر حکم بودن را تجربه کرده اند.

محمودیان که در خصوص برخی مسائل پس از انتخالات از جمله وقایع بازداشتگاه کهریزک اطلاع رسانی کرد، ۲۵ شهریور ماه در منزل شخصی اش بازداشت و به اتهام اجتماع و تبانی علیه نظام به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.

متن کامل گزارش او درباره وضعیت زندانیان محکوم به اعدام در زندان رجایی شهر، که برای انتشار در اختیار کلمه قرار گرفته، به شرح زیر است:



بعد از ۱۶ سال توانسته بود کودکی را در آغوش کشیده و او را نوازش کند. بعد از سال ها دست و پنجه نرم کردن با بیماری قلبی بالاخره به بیمارستان اعزام شده تا تحت جراحی قلب باز قرار گرفته است. برای عیادت به سلولش رفتم. منتظرم از سختی عمل جراحی و یا از عذاب ۳۰ روز بستری شدن در بیمارستان با دستبند و پابند بگوید، اما با لذتی وصف ناپذیر می گوید بعد از ۱۶ سال آنجا کودکی را در آغوش کشیدم. می گوید بعد از ۷ سال یک اتومبیل را از نزدیک دیده است و چقدر غمگین می گوید: خدا را شکر قبل از مرگم دوباره یک درخت را از نزدیک دیدم.

بیش از ۸ سال است که هر سه شنبه منتظر است تا برای اجرای حکم اعدام به “زیر هشت” فراخوانده شود. سالها پیش در خواب دیده است سه شنبه روزی به دار آویخته می شود با آنکه بیش از ۷ سال از تایید حکمش می گذرد همیشه با این کابوس زندگی کرده است. پس از سه سال حبس در زندان های عراق و اردن، نهم مرداد سال ۷۸ توسط سازمان ملل به ایران تحویل داده می شود و سپس به جرم هواپیما ربایی به اعدام محکوم می شود.

سال ۸۲ برای نخستین بار برای اجرای حکم به انفرادی برده می شود اما به دلایل نامعلومی اجرای حکمش به تعویق افتاده و تا به امروز با سنی بیش از ۶۰ سال نزدیک ۹ سال است که در انتظار مرگ و چوبه دار بسر می برد.

اعدام همیشه یکی از مسائل مناقشه آمیز حقوق بشر بوده است. بیش از ۱۶۰ کشور جهان مجازات اعدام را در قوانین خود ملغی کرده اند با این حال ایران و ۴۱ کشور دیگر جهان هنوز از مجازات اعدام در قوانین خود بهره می برند و متاسفانه ایران با توجه به نسبت جمعیتی خود با اختلاف زیادی در صدر کشورهای جهان قرار دارد.

آنچه که بیش از همه چیز حساسیت برانگیز است عدم رعایت دقیق آیین دادرسی عادلانه برای افرادی است که برایشان حکم اعدام صادر می شود. به خصوص افرادی که به اعدام های حکومتی از جمله اعدام های سیاسی، امنیتی، مواد مخدر یا امثالهم محکوم می شوند غالبا حتی از در اختیار داشتن وکلای اختیاری، حق دفاع آزادانه، مطالعه پرونده، دادگاه های عادلانه و … محروم هستند. در پرونده های مربوط به قصاص نیز میزان نفوذ شاکی و متهم در نوع و سرعت و اجرای حکم تاثیر زیادی دارد.

اینجا زندان رجایی شهر است!

با آنکه با ظرفیتی کمتر از هزار نفر ساخته شده است، نزدیک به ۵ هزار زندانی را در خود جای داده است. باور کردنی نیست اما حقیقت دارد. بیش از ۱۱۰۰ نفر در این زندان زیر حکم اعدام قرار دارند.

امروز دوم آبان ماه که این گزارش را می نویسم آمار افرادی که زیر حکم اعدام قرار دارند ۱۱۱۷ نفر است که در این میان ۷۳۴ نفر از آنان محکوم به قصاص بوده و باقی این تعداد یعنی ۳۸۳ نفر محکوم به اعدام، که ۱۴ نفر  از این افراد با اتهاماتی سیاسی و امنیتی محکوم به اعدام شده اند. نزدیک به هزار نفر آمار زندانیانی است که به حبس ابد یا احکام بالای ۲۰ سال محکومند که بسیاری از این افراد نیز به اعدام محکوم شده بودند که تا قبل از شکستن حکمشان عذاب ها و شکنجه زیر حکم بودن را تجربه کرده اند.

مباحث حقوق بشری و اجتماعی اعدام و تاثیرات مثبت و منفی آن در جامعه و همانطور در میزان کاهش و افزایش جرم در یک جامعه را به یک وقت دیگر و متخصصان آن می سپارم. اما دردناک تر و غیر انسانی تر از خود اعدام ، سال ها چشم انتظاری و عذاب کسی است که زیر حکم اعدام قرار دارد.

درباره محکومان به قصاص یک موضوع دیگر نیز بر این عذاب و انتظار می افزاید. کسانی که غالبا بر اثر یک نزاع یا یک لحظه عصبانیت مرتکب قتل شده به غیر از اینکه سال ها باید در انتظار مرگ باشند گاه و بیگاه برای اجرای حکمشان فراخوانده می شوند و طبق روال می بایست ۲۴ ساعت آخر را در انفرادی بگذرانند که به پای چوبه دار برده شده اما حکمشان به دلایلی به طور موقت لغو می شود و باید به سلول های خود بازگردند. این اتفاق دو، سه ، چهار حتی ده بار امکان دارد که تکرار شود. یکی از این افراد وقتی بیرون از زندان پیگیر کارهایش برای لغو حکم اعدام بودیم، وقتی برای چندمین بار حکم اعدامش به تعویق افتاده بود در یک تماس تلفنی گفت: ترا به خدا بگذارید اعدامم کنند. من یک بار مرتکب قتل شده ام اما ۱۳ بار برای اجرای حکم زیر طناب دار رفته ام. این مصداق بارز شکنجه است.

بنا بر یک آمار رسمی که توسط قوه قضاییه ارائه شده است، متوسط اجرایی شدن حکم اعدام ۵ سال است یعنی به طور میانگین هر محکومی ۵ سال تحت شکنجه قبل از اعدام قرار می گیرد البته بگذریم که محکومین زیادی بیش از اینها تحت این عذاب طاقت فرسا قرار گرفته و می گیرند و به جرات می توان گفت که این ۵ سال کف این انتظار است.

همه ی زندان ها برای جلب رضایت قصاص کمیته ای برای حل اختلاف دارند بلکه بتوان از خانواده ی شاکی رضایت گرفت اما این دفتر در زندان رجایی شهر یک سال است که به دستور رییس زندان تعطیل شده است.

اینجا زندان رجایی شهر است!

بیش از ۱۱۰۰ نفر منتظر برپا شدن چوبه های دار در مقابل چشمانشان هستند. ۱۱۰۰ نفر روز و شبشان را با کابوس مرگ به پایان می رسانند. آرزویشان کوچک است، می خواهند قبل از مرگ درخت را ببینند.
Balatarin

گلشیفته فراهانی: مامورین به پدرم گفتند «پستان» دخترت را می‌بریم و در سینی برایت می‌آوریم

گلشیفته فراهانی در تازه‌ترین اظهارات خود در گفتگو با یک روزنامه لبنانی از جنجال‌ها پیرامون برهنه شدن خود گفته و اعلام کرده است که از حجاب اجباری «متنفر» است.





golshifteh-farahani-copy.jpg
Balatarin

نگاهی به کشتارها و اعدام های بیرحمانه سال ۶۷ توسط رژیم خونخوار اسلامی ایران






این گزارش روایتی است از فجیع ترین و بی رحمانه ترین کشتار زنداینیان سیاسی در تاریخ معاصر ایران.
هزاران زندانی سیاسی در تابستان سال ۶۷ با فرمان آیت الله خمینی در کمتر از دو ماه به دار آویخته شدند. جمهوری اسلامی هنوز از پذیرفتن مسئولیت آن خود داری می کند .
و خاروان نمادی از این جنایت ایدئولوژیک است . 


It is the story of the worst and most brutal massacres in the history of Iran
In 1988, thousands of political prisoners were brutally murdered by the Iranian government in what has come to be known as "the 1988 Iran massacre". It was the climax of a decade of mass executions in Iran.
The summer of 1988 massacre started right after Khoneini's “Fatwa”, his secret order to execute all political prisoners, those who the Islamic Republic of Iran called “moharebs” (those who war against God) and as “mortads“ (apostates from Islam). 

The government executed thousands of political prisoners of every age, gender, and ideology and never provided any information on how they were killed. Today, the Islamic Republic of Iran pretends that these executions never existed.
Balatarin

اعراب با ایران چه کردند

جنبش رهایی از اسلام - در سال ۶۳۶ میلادی اعراب مسلمان به ایران حمله کردند متاسفانه عده‌ای نیز بر این گمان هستند که ایرانیان با آغوش باز به استقبال اعراب شتافتند!!! به همین دلیل بر آن شدم که به بخشی از آن اشاره ‌کنم . عبدالحسین زرین کوب در کتاب دو قرن سکوت می نویسد: فاتحان، گریختکان را پی گرفتند؛ کشتار بیشمار و تاراج گیری باندازه ای بود که تنها سیصد هزار زن و دختر به بند کشیده شدند.شست هزار تن از آنان به همراه نهصد بار شتری زر و سیم بابت خمس به دارالخلافه فرستاده شدند و در بازارهای برده فروشی اسلامی به فروش رسیدند ؛ با زنان در بند به نوبت همخوابه شدند و فرزندان پدر ناشناخته ی بسیار بر جای نهادند —- پس از تسلط اعراب در حمله به سیستان؛ مردم مقاومت بسیار و اعراب مسلمان خشونت بسیار کردند بطوریکه ربیع ابن زیاد ( سردار عرب ) برای ارعاب مردم و کاستن از شور مقاومت آنان دستور داد تا صدری بساختند از آن کشتگان ( یعنی اجساد کشته شدگان جنگ را روی هم انباشتند ) و هم از آن کشتگان تکیه گاهها ساختند؛ و ربیع ابن زیاد بر شد و بر آن نشست و قرار شد که هر سال از سیستان هزار هزار ( یک میلیون ) درهم به امیر المومنین دهند با هزار غلام بچه و کنیز. ( کتاب تاریخ سیستان صفحه۳۷، ۸۰ – کتاب تاریخ کامل جلد۱ صفحه ۳۰۷) در حمله اعراب به ری مردم شهر پایداری و مقاومت بسیار کردند ؛ بطوریکه مغیره ( سردار عرب ) در این جنگ چشمش را از دست داد . مردم جنگیدند و پایمردی کردند… و چندان از آنها کشته شدند که کشتگان را با نی شماره کردند و غنیمتی که خدا از ری نصیب مسلمانان کرد همانند غنائم مدائن بود .( کتاب تاریخ طبری؛ جلد پنجم صفحه ۱۹۷۵) در حمله به شاپور نیز مردم پایداری و مقاومت بسیار کردند بگونه ای که عبیدا ( سردار عرب ) بسختی مجروح شد آنچنانکه بهنگام مرگ وصیت کرد تا به خونخواهی او؛ مردم شاپور را قتل عام کنند؛ سپاهیان عرب نیز چنان کردند و بسیاری از مردم شهر را بکشتند. (کتاب فارسنامه ابن بلخی؛ صفحه ۱۱۶ -کتاب تاریخ طبری؛ جلد پنجم صفحه ۲۰۱۱) در حمله به الیس؛ جنگی سخت بین سپاهیان عرب و ایران در کنار رودی که بسبب همین جنگ بعد ها به « رود خون » معروف گردید در گرفت. در برابر مقاومت و پایداری سرسختانه ی ایرانیان؛ خالد ابن ولید نذر کرد که اگر بر ایرانیان پیروز گردید « چندان از آنها بکشم که خون هاشان را در رودشان روان کنم » و چون پارسیان مغلوب شدند؛ بدستور خالد « گروه گروه از آنها را که به اسارت گرفته بودند؛ می آوردند و در رود گردن می زدند » مغیره گوید که « بر رود؛ آسیاب ها بود و سه روز پیاپی با آب خون آلود؛ قوت سپاه را که هیجده هزار کس یا بیشتر بودند؛ آرد کردند … کشتگان ( پارسیان ) در الیس هفتاد هزار تن بود.( کتاب تاریخ طبری؛ جلد چهارم؛ صفحه ۱۴۹۱- کتاب تاریخ ده هزار ساله ایران؛ جلد دوم برگ ۱۲۳) در شوشتر؛ مردم وقتی از تهاجم قریب الوقوع اعراب با خبر شدند ؛ خارهای سه پهلوی آهنین بسیار ساختند و در صحرا پاشیدند. چون قشون اسلام به آن حوالی رسیدند ؛ خارها به دست و پای ایشان بنشست ؛ و مدتی در آنجا توقف کردند. پس از تصرف شوشتر ؛ لشکر اعراب در شهر به قتل و غارت پرداختند و آنانی را که از پذیرفتن اسلام خود داری کرده بودند گردن زدند. (کتاب الفتوح صفحه ۲۲۳ – کتاب تذکره شوشتر؛ صفحه۱۶ ) در چالوس رویان؛ عبدالله ابن حازم مامور خلیفه ی اسلام به بهانه (دادرسی ) و رسیدگی به شکایات مردم؛ دستور داد تا آنان را در مکان های متعددی جمع کردند و سپس مردم را یک یک به حضور طلبیدند و مخفیانه گردن زدند بطوریکه در پایان آنروز هیچ کس زنده نماند … و دیه ی چالوس را آنچنان خراب کردند که تا سالها آباد نشد و املاک مردم را بزور می بردند. (کتاب تاریخ طبرستان صفحه ۱۸۳ – کتاب تاریخ رویان؛ صفحه ۶۹ ) در حمله به سرخس؛ اعراب مسلمان «همه ی مردم شهر را بجز یک صد نفر ؛ کشتند . (کتاب تاریخ کامل؛ جلد سوم؛ صفحه ۲۰۸و ۳۰۳) در حمله به نیشابور؛ مردم امان خواستند که موافقت شد؛ اما مسلمانان چون از اهل شهر کینه داشتند؛ به قتل و غارت مردم پرداختند؛ بطوریکه « آنروز از وقت صبح تا نماز شام می کشتند و غارت می کردند. (کتاب الفتوح؛ صفحه ۲۸۲ ( در حمله ی اعراب به گرگان؛ مردم با سپاهیان اسلام به سختی جنگیدند؛ بطوریکه سردار عرب ( سعید بن عاص ) از وحشت؛ نماز خوف خواند . پس از مدتها پایداری و مقاومت؛ سرانجام مردم گرگان امان خواستند و سعید ابن عاص به آنان « امان » داد و سوگند خورد « یک تن از مردم شهر را نخواهد کشت » مردم گرگان تسلیم شدند؛ اما سعید ابن عاص همه ی مردم را بقتل رسانید؛ بجز یک تن؛ و در توجیه پیمان شکنی خود گفت: « من قسم خورده بودم که یک تن از مردم شهر را نکشم! .. تعداد سپاهیان عرب در حمله به گرگان هشتاد هزار تن بود. (کتاب تاریخ طبری جلد پنجم صفحه۲۱۱۶ – کتاب تاریخ کامل؛ جلد سوم ؛ صفحه ۱۷۸ ) پس از فتح” استخر” (سالهای ۲۸-۳۰ هجری) مردم آنجا سر به شورش برداشتند و حاکم عرب آنجا را کشتند. اعراب مسلمان مجبور شدند برای بار دوم” استخر” را محاصره کنند.مقاومت و پایداری ایرانیان آنچنان بود که فاتح “استخر” (عبدالله بن عامر) را سخت نگران و خشمگین کرد بطوریکه سوگند خورد که چندان بکشد از مردم ” استخر” که خون براند. پس خون همگان مباح گردانید و چندان کشتند خون نمی رفت تا آب گرم به خون ریختندپس برفت و عده کشته شدگان که نام بردار بودند “چهل هزار کشته ” بودند بیرون از مجهولان.(کتاب فارسنامه ابن بلخی صفحه ۱۳۵– کتاب تاریخ کامل؛ جلد سوم صفحه ۱۶۳) رامهرمز نیز پس از جنگی سخت به تصرف سپاهیان اسلام در آمد و فاتحان عرب؛ بسیاری از مردم را کشتند و زنان و کودکان فراوانی را برده ساختند و مال و متاع هنگفتی بچنگ آوردند.(کتاب الفتوح؛ صفحه ۲۱۵) مردم کرمان نیز سالها در برابر اعراب مقاومت کردند تا سرانجام در زمان عثمان؛ حاکم کرمان با پرداخت دو میلیون درهم و دو هزار غلام بچه و کنیز؛ بعنوان خراج سالانه؛ با اعراب مهاجم صلح کردند.(کتاب تاریخ یعقوبی صفحه ۶۲ -کتاب تاریخ طبری جلد پنجم صفحه ۲۱۱۶, ۲۱۱۸ – کتاب تاریخ کامل؛ جلد سوم صفحه ۱۷۸,۱۷۹) جنایات اعراب تنها به این شهر‌ها ختم نشده است و اینها تنها گوشه‌ای از تاراج میهنمان به دست تازیان بود و آشکارا مقاومت ایرانیان در برابر آنان را ثابت می‌کند. اگر شهر خاصی‌ مورد نظر شما بود خوشحال خواهم شد که روایت آنرا شرح دهم. در کتاب عقدالفرید چاپ قاهره-جلد ۲ صفحه ۵ -سخنی از خسرو پرویز نقل شده که می گوید: اعراب را نه در کار دین هیچ خصلت نیکو یافتم و نه در کار دنیا. آنها را نه صاحب عزم و تدبیر دیدم و نه اهل قوت و قدرت. آنگاه گواه فرومایگی و پستی همت آنها همین بس که آنها با جانوران گزنده و مرغان آواره در جای و مقام برابرند .فرزندان خود را از راه بینوایی و نیازمندی می کشند و یکدیگر را بر اثر گرسنگی و درماندگی می خورند.از خوردنیها و پوشیدنیها و لذتها و کامروانیهای این جهان یکسره بی بهره اند. بسپاریم بر سنگ مزارمان تاریخ نزنند؛ تا آیندگان ندانند بی‌عرضگانِ این برهه از تاریخ ما بوده‌ایم
Balatarin